😥
همسر من هنوز خیانت میکنه... البته فکر میکنه من خبر ندارم ، چون دیگه باهاش کاری ندارم ، دیگه هیچ انتظاری ازش ندارم . فقط بابت خرجی و خرید خونه باهاش هم کلام میشم. بدجور از چشمم افتاده . 
از طرفی هم این زندگی مال منه، بعضی وقتا شک میکنم که نکنه داره تمام تلاششو میکنه که من بزارم برم و اون خوش به حالش بشه... 
الان جامعه ی ما اینطوریه که نفر بعدی که بخواد بیاد تو زندگی اصلا کاری نداره که مشکل قبلی چی بوده، میان و خوش خوشان زندگی میکنن... 
من وقتی با شوهرم به خاطر خیانتش دعوامون بالا گرفت، مادر و خواهرای همسرم خیلی خوشحال شدن، کلی متلک بارم کردن، گفتن خوب ایراد داری که پسرمون دنبال دختراست دیگه... بعد از ۱۰ سال زندگی و دو تا بچه، هزاران مدل احترام گذاشتن این مدلی تحقیرم کردن، حتی شوهرم بهشون گفته بود زنم رابطه جنسی بلد نیست!!! 
من از پزشک زنان و مشاور خانواده نامه سلامت گرفتم، به اصرار خودشون البته ... بعد شوهرم خیلی راحت بهم گفت من زن صیغه کردم و به تو ربطی نداره ... البته داشت دروغ میگفت. 
خلاصه که یک سال اخیر دائم جنگ کردم ... 
الان دو ماهه دیگه انگار برام این قضیه ی خیانتش تموم شده... اصلا دیگه اهمیت نداره کجاست ، با کیه، .... تو ذهنم چالش کردم تو قبر... اون آدمی که میشناختم فوت کرده  .... 
خودش هم هرشب ساعت ۱ نصفه شب میاد خونه،دیگه به این تایمش هم اعتراض ندارم ... وقتی نیست انگار بهتره ، کمتر حرص میخورم ...
شما هم قضیه خیانتو فراموش کن ، اون آدم برات مهم نباشه، نزار از خونت آواره بشی، اون خونه مال توعه . فقط خرج کن