پدرم پیر و عصبیه حتی نمیتونم حرف معمولی باهاش بزنم مادر ندارپ یه خواهر دارم که اونم اصلا نمیتونم باهاش حرف بزنم هرچی بهش بگم یا درددل کنم جلو روی خودم به شوهرش میگه و هر خواستگار خوبم داشتم بابام با بیخیالیش و خواهرم با بدجنسیش میپرونه کلا تو دوتا تاپیک قبلیم یک هزارم از زندگیمو نوشتم چرا اینقدر من بدبختم بخدا از هیچی گم ندارم خوشگلی جوونی تحصیلات کار اینقدر اعتماد به نفسمو پایین اوردن و عصبیم کردن میترسم حتی بامردم حرف بزنم دارم دق میکنم
🥲🥺🫂🫂🫂🫂❤️
رو پای خودت وایسا
نمیدونم چی بگم شرایط سختیه اصلا نمیخوام انگیزشی حرف بزنم .فقط به خدا بسپار .... دقیقا مثل حضرت یوسف که برادراش بدجنس بودن و به کجا رسید . اونم پدرش پیشش نبود و مادر نداشت
شرایطت سخته حق داری ناراحت باشی اما بدون هر کسی یجور مشکلی داره همه ما فقط باید قوی باشیم با شرایط کنار بیایم...
مثلا من هر مشکلی داشتم هی میگفتم این حل شه اون حل شه سنم بره بالا به فلان چیز برسم مشکلم حل میشه ولی نشد تو هر سن و دوره ایی مشکلات هست
زندگی همینه و عوض نمیشه این ما هستیم که باید خودمونو قوی کنیم و کنار بیایم
خیلی بدبختی
زندگیتو بگیر دستت نزار دخالت کنند مخصوصاخواهرت
روی اعتماد بنفست کار کن خیلی خیلی مهمه. توکه میگی هم زیبایی هم تحصیلات داری پس میتونی با توکل به خدا با یه مرد خوب ازدواج کنی و زندگی خودتو داشته باشی
مادر نداری دیگه مستقل شو کار داری خونه اجاره کن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
