میگه ولم کن باهام حرف نزن امتحان کردم یه روز کامل حرف نزدم زنگ نزدم اونم نه حرف زد نه زنگ زد وقتی هم اومد خونه قشنگ شامش رو خورد جاشو انداخت گرفت خوابید. هروقت باهاش راجب موضوعی حرف میزنم بهم توجه نمیکنه به حرفام گوش نمیده کوچکترین ایرادی ازش بگیرم با اینکه اصلا اون موضوع جای دعوا نداره دعوای بزرگی راه میندازه و کلی توهین میشنوم اینم بگم اوایل ازدواج خیلی الکی دعوا میکردیم خودش میگه تاثیرات اون موقع است ولی خب منکه فراموش کردم اون چرا ادامه میده زندگیم زهر شده صبح تاشب خونه تنهام وقتی هم میاد دریغ از یه سلام