ما میخواستیم خونمون ویلاییمون رو بازسازی کنیم و از شر مستاجری خلاص بشیم بعد چن سال بریم تو خونه خودمون .اینو بگم که ما خونه خودمون رو اجاره دادیم و رفتیم یه آپارتمان رهن نشستیم .خلاصه اینکه مستاجرمون کلا آدم نرمالی نبود و هیچ وقت تلفن جواب نمیداد این خیلی بیاحترامی بود ولی خب میساختیم باهاش بعد از یکسال که تصمیم گرفتیم بریم تو خونه خودمون از شش ماه قبلش با رفتن در خونه خبرش کردیم که خونه رو میخوایم دیگه توان اینکه خودمون هم مستاجر باشیم نداریم میخواییم بازسازی کنیم بیایم توش اولا کهخواهش کردیم اگه میتونه زودتر تحویل بده که نداد و گفتیم خب حق داره دوم اینکه تو اینن شش ماه نزاشت یه مهندس ببرین خونه رو ببینه حالا روز تخلیه گفت دوستانه میگم حالا که میخواید خونتون رو خرج کنید میگم که خونه جن داره
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
تربت ببرید داخلش. تربت امام حسین موکل دار جرعت ندارن بیان
زمان موسی خشکسالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف میشویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا اینکه یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل مینمایم؛ تا پایینرفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچوقت نا امید نشو،لحظهی آخر، شاید نتیجه عوض شود «توکلات به خدا»
دلت را بتکان ٫اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمین بگذار همانجا بماند فقط از لابه لای اشتباه هایت یک تجربه را بکش بیرون قاب کن و بزن به دیوار دلت ٫اشتباه کردن ،اشتباه نیست ٫در اشتباه ماندن اشتباه است
قبل از این مستاجر یکی توش بود و حتی طالب خونه بود که بخردش و حتی همسایه روبه روییمون طالب خونست چندین ساله ولی این اینجوری گفت و ما رو ترسونده از خونه منو مامانم میگیم دروغ میگه .ولی خب منو و همسرم وا موندیم و ترسیدیم همسرم میگفت چطور بزارمت خونه تنها بمونی بدم سر کار .
شایدم راست گفته باشه. من سه تا خونه عوض کردم جن باهامه. در قفل میشه باز میشه لوستر تکون میخوره. گهواره تکون میخوره به هر حال هستن. منتهی از دود و بو و ترس انسان تغذیه میکنند نباید بترسید همین. چون کسی ک میترسه اعتقادو ایمانش ضعیفه و از خدا ک دور باشی شیاطین و اجنه بهت نزدیک ترند.
زمان موسی خشکسالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف میشویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا اینکه یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل مینمایم؛ تا پایینرفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچوقت نا امید نشو،لحظهی آخر، شاید نتیجه عوض شود «توکلات به خدا»