دختر خالم از من خواستند این تاپیک رو بزارم تا بهش کمک کنید.
جریان از این قراره شوهر دختر خالم ب دختر خالم خیانت میکنه اونم با خیلی از خانم ها در ارتباطه یکی دوتا نیست، یک آقایی پیش شوهر دختر خالم کار میکنه و دلش به حال دختر خالم میسوزه و جریان رو به دختر خالم میگه که شوهرت بهت خیانت میکنه تمام ویس و اس ها رو ب دختر خالم نشون میده و دختر خالم ب اون آقا اعتماد میکنه و داستان از اینجا شروع میشه این آقا هی ب دختر خالم رنگ میزنه شوهرت رفت ب این شهرستان رفته این خانم رو ببینه و روزها سال ها میگذره و یه روزی ب دختر خالم زنگ میزنه گوشیم خراب شده مشکل مالی داشتم بخاطر قسط وام اینا،نشد گوشیم رو تعمیر کنم نتونستم بگم شوهرت رفت تهران یه خانم رو ببینه دختر خالم میگه ای کاش لال میشدم تعارف نمیکردم بهت پول بدم برو گوشیت رو تعمیر کن از اون روز به بعد به بهانه ها هی از دختر خالم پول خواسته چند ماهه دختر خالم فهمیده جریان از چه قراره پول نداده ب اون آقا ،این آقا مزاحمت تلفنی و تعقیب دختر خالم هی تهدید اگه پول ندی ظبط صدا و چت هات رو به شوهرت نشون میدم و دختر خالم آرامش نداره و اینکه شوهرش بفهمه هیچوقت نمیبخشه دو تا بچه داره دختر خالم از من خواست تا این متن رو بزارم تا کمکش کنید