همسرم هم گفت شماره مامانم همکار خانومم رو ذخیره دارم چون دخترش زمان مجردی منو میخاسته و سعی میکرده به من نزدیک بشه تا اینکه مامانش یه روز زنگم زده گفته شما دو تا در کنار هم خوشبخت میشین. منم گفتم اعتقادات من با دختر شما فرق داره و بدرد هم نمیخوریم. مامانش گفته کوتاه بیا پسرم.
الان دیگه همکار نیستن
شما باشین چه واکنشی دارین؟
چرت میگه.
میگفتم چقد بدبخت بوده اون ک از تو خوشش اومده از چیت خوشش اومده اخه زشتوککک
بیخود این بچه بازیا یعنی چی بزن به هفت روش سامورایی از وسط نصفش کن🤬
بهش میگم بارک‌الله که عاقلانه جواب دادی
هیچی عادی ام انگار مثلا گفته رفتم مغازه اینا
هیچی
هیچی خاسته بگه خاستگارداشتم
از روی بچگی یه چیزی تعریف کرده
محلش نگذار
بگو خوب وقتی تموم‌شده دیگه الکی سیو‌کردی چکار
بگو چه مادری بوده که خواسته دخترشو بدبخ کنه 😅🥲😂
من باشم خودم پاک میکنم خیال هردومون راحت میشه
نمیدونم باید گذاشت پای صداقتش یا نفهمیش در هر حال تحقیق میکردم و الکی بله یا خیر نمیگفتم یا شایدم خواسته زیر زبون تو رو بکشه
بگذر عزیزم واسه گذشته بوده ، بگو پاکش کنه شماره رو ، منم همسرم از این چیزا داشت خودم پاکشون کردم ، و مهم الانه که با شماست
منظورش این بوده بهم توجه زیاد کن وقدرمو بدون😅
