شوهر من نسبت به من و خانوادم خیلی عقده داره
کاری به کارشم نداریما من کلا خانوادم شامل برادر و مادرم هستن حالا نسبت به برادرم زیاد نه ولی نسبت به مادرم خیلی عقده دارن و نسبت به من
مثلا امروز مادرم امد یه سر بهم زد این لحش گرفت از خونه رفت نهارم نیامد وقتیم امد بامن رفتارش بد بود
دقیقا حالا واسه من خیلی نازشو می‌خرن این باز ی جوریع
سلام مهم نیست شما بامادرو برادرت خوش باش
شما هم اگه مسئله ای دارین که تو زندگیتون مدام داره تکرار میشه حتما از یک متخصص روانشناس خوب کمک بگیرید
لینکشو براتون اینجا میفرستم
خودت چی فکر میکنی؟ چه پس زمینه ای داره که اینطوری رفتار میکنه؟
حسادت؟ ،ناراحتی؟ چی؟
اگه شوهر کردن مثل سبزی خریدن بود فک کنم شما سبزیای ساعت ۵ به بعدو خریدین
نه تنها شما بلکه مادر خودم
دردش چیه ؟
شوهر من عقده ای تمام هست ، مادر و پدر من انقدر بهش محبت دارن ، بابام چقدر پول زباد بهمون قرض داد که خونه بخریم ، ولی شوهرم با پررویی تمام میگه کاری نکرده که ، مگه بخشیده ... نمیداد خودم میرفتم وام میگرفتم ، گفتم بیشعور برو از بانک ۱۰۰ وام بگیر باید ۳۰۰ برگردونی .. ولی ۵ سال پول بابام دستمون بود .
بعد ننه بابا خودش فقط فکر خودشونن و هیچ غلطی برا این نکردن
شوهر من من
مثل شوهر منه ، من اتفاقی خونه نزدیک مادرم پیدا کردم و چون تو دوره ای بود که قیمت ها روزانه بالاتر میرفت ، هر چی گشتیم چیزی پیدا نکردیم مجبور شدیم این رو خریدیم ، حالا شوهرم با میل خودش خونه رو خرید چون دید نخره تا آخر عمر خونه دار نمیشه ، حالا لجش میاد که من میرم خونه مادرم سر میزنم ، میگه چرا من مادرم رو هفته ای یک بار میبینم ولی تو هر روز مادرت رو میبینی ، گفتم خب تو هم هر روز برو مادرت رو ببین کسی جلوت رو نگرفته ، تازه من تو تایمی که شوهرم سر کار هست نیم ساعت میرم و میام و مادرم بنده خدا شاید ۳ ماه یکبار هم نیاد خونمون ، بعد این و ننش فکر میکنن مامانم هر روز خونه ماست.
