خواهرای عزیزم اگه تاپیکای قبلیمو خونده باشین در جریان قرار میگیرین.ولی خلاصه اینکهچند سالیه میدونم شوهرم یه زن صیغه ای داره و مجبور شدم به خاطر بچه های کوچیکم و ابروم صبوری کنم.الانم کسی خبر نداره و نمیخام خبر دار بشن.حرفم اینه من زندگیمو دوس دارم.و یه جورایی دوس دارم بیخیال اون زنیکه بشم و فراموش کنم.البته شوهرمم همه جوره زندگی ایده ال رو فراهم کرده برام.ولی حرفم اینه خیلی برام سخته و همش فکرش تو سرمه.اینکه شوهرم میره بیرون با خودم میگم الان با اون زنیکس.و ازین چیزا.تو رو خدا شما بگین من چیکااااار کنم که فراموش کنم وزمدگی عادیمو داشته باشم و حال دلم خوب باشه.البته خیلی ذکر و دعا میخونم.تو رو قرآن سرزنش نکنین چون هیشکی جای من نیس.فقط بگین چطوری بیخیاااااالش بشم و فکر کنم همچین چیزی اتفاق نیوفتاده.اگه کسی مشاور خانوادس یه راه حلی جلو پام بزاره خیلی دعاش میکنم.التماس دعا از همتون