من عروسمونو خیلی دوست داشتم اما باباش که میشه عموم حرف های بدی بهم گفت و خیلی بهم بی احترامی کرد من میخواستم واسه عقدشون همه چی عالی باشه از جون و دل مایه گذاشتم اما عموم گفت تو واسه ما بزرگ شدی فلان شدی به همین خاطر از چشمم افتادن دیگه دوستشون ندارم
نمانده در دلم دگر توان دوری چه سود از این سکوت و آه از این صبوری توای طلوع آرزوی خفته بر باد بخوان مرا توای امید رفته از یاد.گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود گاهی نگفته و نطلبیده قرعه به نام تو میشود.....☁️
خوب مشخصه حتماشوهر تو بهتر از شوهر خودشه واسه همین اینطوریه،
نمانده در دلم دگر توان دوری چه سود از این سکوت و آه از این صبوری توای طلوع آرزوی خفته بر باد بخوان مرا توای امید رفته از یاد.گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود گاهی نگفته و نطلبیده قرعه به نام تو میشود.....☁️