2777
2789

من قبلا دربارش خونده بودم ولی سراغش نگرفتم، شبی بصورت خیلی اتفاقی فک میکنم شیفت شدم بچه ها کرک و پرم رفته، خواب بودم بعد یه حالت خلسه وار نا واضح پیدا کردم، بعدش یهو کنار نامزدم بیدار شدم. بیدار نشدم یه حالت نیمه خواب بودم، میشنیدم داره با خودش قرقر میکنه که چرا انقد چسبیدم بهش گرمشه و اینا، بعد که اومدم یکم فاصله بگیرم نمیتونستم از جام بلند شم، یه حالت میگه هوشیار بودم نمیفهکیدم چیه، یکم که گذشت دیدم اقا تو خونه اینام ولی یادم نبود کی اومدم اونجا، مطمئن بودم تو تخت خواب بودم بعدش دیگه یادم نمیومد چیشده اومدم اینجا، بعد ازش پرسیدم من کی اومدم اینجا؟ اول یکم مسخره بازی کرد باور نمیکرد یادم نباشه، منم بهم ریخته بودم حالم اوکی نبود به سختی از جام بلد شدم، بهم گفت الان شش روزه اینجایی!! مامانش ایناهم بودن مهمون هم داشتن خیلیم عادی بود همه چیز، با سختی و بصورت اتفاقی بلند شدم… 

کسی تاحالا شیفت کرده؟ حسش چجوریه؟ خیلی واقعی بود اخه اینا. واقعا بهم ریخته بودم و خیلی سخت بود تحت فشار بودم ، اصلا من نامزدمو یک ماهه ندیدم و دو هفتس صحبت نکردیم چون اعتیاد داشت و داره ترک میکنه ، 

با دفعه اول ک شیف رو امتحان کردم فقط، ی قدم مونده بود ک بشه ولی ترسیدم چشامو وا کردم🤣

یک نفر پیش فلک ریش گرو بگذارد،تا که دست از سر ازردن ما بردارد تاپیک های درسی مربوط ب من نیست  کاربری دست دونفر بود💥

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بسم الله رحمان رحیم....اگ روم شیفت نمیکنی کامنت بزارم😶خیر تجربه نداشتم و دوس ندارم داشته باشم چ خوفه

#تلنگر وقتی با یک نفر ازدواج میکنید👰‍♀️🤵‍♂️درواقع با تمام اینها ازدواج میکنید:_با آسیب های اون آدم در گذشته😔 _با خانوادش👨‍👩‍👧‍👦 _باترس هاش😰 _با عادت هاش🧘‍♂️ _با فرهنگی که توش بزرگ شده🧍‍♂️ _باعقاید،باور هاش💆
با دفعه اول ک شیف رو امتحان کردم فقط، ی قدم مونده بود ک بشه ولی ترسیدم چشامو وا کردم🤣

منم این حالتی بودم ، بیدار که شدم و شک کردم تو شیفتم یا نه ، اومدم دباره بخوابم دیدم باز داره همونجوری میشه و اگه بخوام تو اون حالت بمونم یجورایی سخته خیلی ترسناک بودنت فشار بودم نمیدونم چجوری توصیفش کنم ولی اینجوری نبود که زرتی وارد اون دنیا شی، 

بسم الله رحمان رحیم....اگ روم شیفت نمیکنی کامنت بزارم😶خیر تجربه نداشتم و دوس ندارم داشته باشم چ خوف ...

ببین اینجوری که من ازش خونده بودم درواقع خیلی میتونه مفید باشه ولی اینجوری که یهویی من افتادم توش خیلی ترسناک بود خیلی سخت بود، اصلا پشمام ریخته بود ینی چی من شش روزه خونشونم، هی میگفتم من کی اومدم؟ چرا اومدم؟ چرا چیزی یادم نیست؟ به بابام چی گفتم ،؟ 

منم این حالتی بودم ، بیدار که شدم و شک کردم تو شیفتم یا نه ، اومدم دباره بخوابم دیدم باز داره همونجو ...

اره 

من بعد ازاون هزاربار امتحان کردم دیک نشد ک نشد

یک نفر پیش فلک ریش گرو بگذارد،تا که دست از سر ازردن ما بردارد تاپیک های درسی مربوط ب من نیست  کاربری دست دونفر بود💥
ببین اینجوری که من ازش خونده بودم درواقع خیلی میتونه مفید باشه ولی اینجوری که یهویی من افتادم توش خی ...

اخرش از اونجا به تختت برنگشتی؟از خونه اونا اومدی خونتون؟از خانوادت نپرسیدی چیزی وای چ بده

#تلنگر وقتی با یک نفر ازدواج میکنید👰‍♀️🤵‍♂️درواقع با تمام اینها ازدواج میکنید:_با آسیب های اون آدم در گذشته😔 _با خانوادش👨‍👩‍👧‍👦 _باترس هاش😰 _با عادت هاش🧘‍♂️ _با فرهنگی که توش بزرگ شده🧍‍♂️ _باعقاید،باور هاش💆
بسم الله رحمان رحیم....اگ روم شیفت نمیکنی کامنت بزارم😶خیر تجربه نداشتم و دوس ندارم داشته باشم چ خوف ...

آره ترسناکه...منم یه مدت داشتم اسکریپت( حالتی مثل فیلمنامه از جایی که دوست داری شیفت بشی و کاری‌هایی که دوست داری اونجا انجام بدی و...)می‌نوشتم که شیفت کنم...اما موقع نوشتن همش حس میکردم کسایی دارن کنارم نوشته هام رو میخونن چون اون  لحظه بی جهت احساس ترس داشتم و همش حس میکردم کسی کنارمه...و اینکه تو اون برهه ی زمانی که داشتم تلاش می‌کردم واسه شیفت همش سایه های سیاه و... میدیدم که انگار داشتن منو میپاییدن ...خلاصه مطمین نیستم اما فکر میکنم این وسط پای موجودات ماورایی در میونه ...

خدایا چنان کن سرانجام کار تو... خوشنود باشی و ما رستگار🙂
ببین اینجوری که من ازش خونده بودم درواقع خیلی میتونه مفید باشه ولی اینجوری که یهویی من افتادم توش خی ...

حالا بیدار شدی از اون حالت؟ یا همچنان تو شیفتی

خدایا چنان کن سرانجام کار تو... خوشنود باشی و ما رستگار🙂
اخرش از اونجا به تختت برنگشتی؟از خونه اونا اومدی خونتون؟از خانوادت نپرسیدی چیزی وای چ بده

ببین اونجا که بودم همینجوری همچنان درگیر بودم که چیشده چرا من اینجام چرا کسی زنگ نمیزنه بگه کجایی، یهو به ذهنم زد نکنه شیفتم؟ بعد با تمام وجود خواستم ازش خارج شم تو ذهنم چون خیلی ترسیدم، و با یه شرایط سختی و یه فشار زیادی خارج شدم همینجا. رو تخت خودم بیدار شدم، یخورده بیدار موندم خواستم دباره بخوابم احساس کردم باز دارم وارد همون حالت میشم با بدبختی جلوشو گرفتم بیدار شدم، الانم کرک و پرم ریخته

اره  من بعد ازاون هزاربار امتحان کردم دیک نشد ک نشد

من اصلا درک نمیکنم این چی بود؟ اخه من تلاش نکردم اصلا یادم نبود شیفت هم هست، ولی این اگر خواب بود خیلییییی واقعی بود ، خب اکه خواب ببینی خونه یکی هستی ، هستی دیگه، ولی من واقعا کرک و پرک ریخته بود که اینجا چکار میکنم

آره ترسناکه...منم یه مدت داشتم اسکریپت( حالتی مثل فیلمنامه از جایی که دوست داری شیفت بشی و کاری‌هایی ...

بابا اخه من اصلا یادم نبود شیفت وجود داره، شب خوابیدم، ساعت ده اینا، بعد این تجربه و الانم بیدارم با سر درد، اگه این خواب بود ، تاحالا خواب به این واقعی بودن ندیده بودم، 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792