من شوهرم تقریبا دو سه هفته سرکاره و همونقدر هم خونست
شغلش اقماری هست
وقتایی که نیست منو بچه چندماهم تنها میخوابیم
ایندفعه که اومد خونه ،بعد از دو شب
نصف شبی یهو بیدار شدم دیدم شوهرم جفتمه
ولی اصلا هیچی حالیم نبود
بهش پریدم که تو کی هستی؟تو خونه من چیکار میکنی؟
بنده خدا بیدار شد گفت اروم باش منم شوهرتم فلانم(اسمشو میگفت)
با حال پریشون داد میزدم که اون سرکاره ،کی اومدی خونه ؟کی اومدی؟
😞😞
به نظرتون چرا اینطور شدم؟
نکنه بیماری روحی روانی پیدا کردم؟نکنه افسرده شدم
خیلی از این وضع زندگیم خستم