یک هفته اس سر یه بحث مسخره که مقصر خودشم بوده، قهره.بعد 8. 9سال، هنوزم عین بچه ها، قهرکه کرد،جاشو جدا میکنه و شام و ناهار بیرون میخوره...
🙂اونم بعد از دوتا بچه...
با این رفتاراش کلافه شدم.
از شنبه قهره. الان پسفردا شنبه اس.
گرچه خداروشکر حرف میزنیم. ولی خی خیلی کم و فقط برای کارای ضروری. 😅
کی درست میشه این رفتارای قهربچگانه اش؟
هربار میگمش شام میخوری؟ میگه نه بیرون خوردم.
پریشب گفتمش تو هال سرده، میخای بیا تو اتاق. گفت نه راحتم.
خو به درک که راحتی. 😒
یه زمانی قهرامون کوتاه بود. نهایت دو روز یا سه روز بود
تو اون روزا من گریه میکردم که چرا پیشم نمیخابه و... 90 درصد مواقع میرفتم تو بغلش. تا اشتی کنیم. و عین احمق ها، کارم میشد به اسم منت کشی.
الان دیگه خیلی وقته که با این رفتاراش گریه نمیکنم، انگار مهم نیس برام. 😔انگار که سرد شدم دیگه. ولی ته دلم بغلشو میخاد باز. زن بودن خیلی سخته. اینکه هم دلت بشکنه ازش. هم دلت بخوادش.