من ۵ ساله با یک نفر در رابطه هستم ، امشب برای شام بیرون رفتیم .یه کم بی حوصله بود وقتی من شروع به حرف زدن کردم گفت می خوام سکوت باشه و از فضا وموسیقی استفاده کنم .من خیلی متاسفانه زود بهم برمی خوره و اشکم در اومد.شام هم نخوردم .شما بودید چه راهکاری در این مواقع داشتید ؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من بودم هیچی نمیگفتم. شاممو میخوردم و میذاشتم از بی حوصلگیش لذت ببره. فردا صبح ازش میپرسیدم بیحوصلگیش برطرف شده؟ و در هر دو صورت جواب بله و نه، اجدادشو جلوش به صف میکردم تا درس عبرتی بشه برای آیندش
فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم... تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.