من معتقد به نحسی و... نبودم ولی چرا واقعا اینجوریه؟؟
اول بگم ما ۵ ساله اینجا میشینیم هر دو خونه حیاط دار یکطبقه است
سالهای اول که سه سالی میشد خالی بود صاحبش تهران بود و کلیدو داده بود دست فامیلش و فامیلشم هر دوسه ماه یکبار میومد سر میزد بخونه هر بارم با یه خانم که صورتشون می‌پوشیدند با شال یا روشون اونور میکردن و... درکل مشکوک بود هر بار هم بنظر یه خانم متفاوت بود
بعد از اون
یدونه لایک لطفا
سه سالی بدین منوال گذشت و هر کسم میومد خونه رو بگیره برا اجاره از همسایه های دیگه میگفت قصد اجاره ندارم
کلی وسیاه گذاشته بود تو خونه یخچال واجاق گازو فرش و... بصورت انبار شده مال خواهرش که انگار جهاز بودن و دزد خونه رو زد همه رو برد!!!
لایک
لایک
خب
خب
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بعد از قضیه دزد تصمیم گرفت اجاره بده یه زن ومرد پیر بودن با یه دختر ۳۰ ساله ماهن خوشحال که دیگه همسایه داریم و رفت واحدهای مشکوک تموم شد هر روز صدای دعوای بد با فحش‌های بد وزجه میومد انگار دختره شاکی بود از پدر مادر بیخیالش خودشم معلم بود انگار خرجشون میداد چون مرده هیچ کار نمی‌کرد
از تاپیکهای دیگه بیرون بیا
یه سر به تاپیک خودت بزن
مردمو سر کار گذاشتی
لایک
تا اینکه ماه رمضون بود که روز قبلش دعوا ها شدید بود وامبولانس اومد وگفتند دختره سکته کرده ولی بنظرم خودکشی بود اصلا خانوادش بدشون میومد کسی برای سوگواری بیاد یه بنر کوچیک زدن وهیچ مجلسی هم نگرفتن ما همسایه هام که رفتیم تسلیت بگیم بزور جواب میدادن تا چهل روزی حس میکردم روح دختره همین طرفهای شبا ترس داشتم
هستین بگم؟؟
وای چقدر لفتش میدی
زودباش دیگه
