استرس نداشته باش عزیزم بهترین لحظه هاست.من اینقد نگران بودم و استرس داشتم چون من و شوهرم با هزینه خودمون عروسی گرفتیم نگران همه چی بودم غذا شیرینی و میوه بستنی،همه چی پای خودمون بود و چون دوتا فرهنگ جدا از هم بودیم نگران بودم بحث و دعوا پیش نیاد تو مراسم
و عروس کشون خیلی دوست داشتم از ترس جوونا که حرکات ناموزون انجام میدادن و خدایی نکرده نمیخاستم اتفاقی بیفته برا کسی عروس کشونم نداشتم
انگار همه اومده بودن خونه خودم مهمونی و استرس نذاشت از عروسیم لذت ببرم
و به همه عروسا پیشنهاد میکنم که به هیچی فک نکنین تا بهتون خوش بگذره
من اصلا رقص تمرین نکردم اینقدر که قبل مراسمم درگیر بودم و حتی تا شب عروسی من خونه میچیدم
هیچکس باهام نبود خواهر ام نداشتم بیاد کمکم
طولانی شد خیلی ببخشید همه تو دلم مونده بود