ینی نمیبینه چند ماه پیش اومد خاستگاری من ازش نپرسیدم میتونم بگم همه ویژگیای خوب دنیا رو داشت ولی اینم داشت من ردش کردم چون ترسیدم حالا اوضاع بد خانوادم رو ک میبینم پشیمونم میگم نکنه باید ی فرصت دیگ بش میدادم (دوباره تاپیک زدم چون کسی نیومد خواهش یهو بهم نتوپید بخاطر دوباره زدن )
میدونم میگم ینی با توجه ب وضع خانوادم تصمیم اشتباه بود ؟
دیگه تصمیمیه که گرفتی پای تصمیمت بمون . من یکی از اشناهام با یه نابینا ازدواج کرد الان با دوتا بچه میخاد طلاق بگیره همه بهش گفتن ازدواج نکن ب گوشش نرفت خود دختره هم هیچ مشکلی از لحاظ مالی و فلان هیچ مشکلی نداشت . زندگی با این دست ادما سختیای خاصی داره و ادم مخصوص خودشو میطلبه امیدوارم بفهمی چی میگم
اونو ک خجالت میکشم ولی سوالم اینه من اشتباه.کردم ؟یا تصمیمم درست بود ؟
خجالت بی فایده اس ...زندگی یعنی یه عمر چیزی نیست که خجالت توش معنایی داشته باشه ...اگه بهش دسترسی داره پیغام بده .فوقش ی هفته معذبی و بعد درست میشه ...ما که تو زندگی شما نیستیم .بستگی ب مشکلش و سلیقه شما خودت باید تصمیم بگیری دیگه ....این دوره زمونه که پسرخوب و نجیب و زرنگ کم گیرمیاد حیفه خاستگار خوبه که ازدست بدی
سالها دویدم ولی به مقصد نرسیدم ..... برای همه منتظرها و من دعاکنید ....
اونو ک خجالت میکشم ولی سوالم اینه من اشتباه.کردم ؟یا تصمیمم درست بود ؟
اشتباه کردی الان مردهای سالم چه هنری دارند اون یک مشکل داشت دنیا پیشرفت کرده اگر قیافش اوکی بوده کارکاسبی خوبی داشته پس میتونستی یک شوهر ایده آل باشه ولی هیچ وقت نگو بخاطر چشمش جواب رد دادی اعتماد به نفسش میاد پایین