خودم و زندگیم اوکیه
مشکل خانوادمه مامانم همیشه ناراحته یا استرس داره یانگرانه
انقدرررر حرص خورده لاغر لاغر بخدا ببینی میگی زندگی بااین بنده خدا چیکارکرده
۴۵سالشه افسردگی داره انقدددر حرص خورد اخر مریض شده هرروز به هم زنگ میزنیم جز میریضی حرفی نمیزنه دیگه خسته شدم
دلم یه مامان پرانرزی تپل و شاد میخاد که به منم انگیزه بده ولی برعکس شده همین الان زنگ زد یساعت راجب بیماریش حرف زد دیگه نمیکشم