2777
2789

چند سال پیش خانواده شوهرم دنبال بهونه بودن با ما کلا ترک رابطه کنند آخه پدرشون مریض بود و در حال فوت کلا خانواده شوهرم خیلی آدمهای متظاهری هستند که با وجود پدر شوهرم نمیتونستن خودشون را اونجور که میخان نشون بدن مثلا پدر شوهرم خیلی مستبد بود و اجازه  تجملات را نمیداد با اینکه در امدشون بد نبود ولی تفریح مادر شوهرم رفتن به دکترهای مختلف بود مثلا وقت میگرفت میرفت  مرکز استانمون به بهانه دکتر خونه اقوام میموند یا مثلا هجامت میکرد و هر دفعه هم به بهانه ای میبرد حقوقش را خرج میکرد 

اینم بگم پدر شوهرم به  مادر زنش که چندین سال پیش بچه سقط کرده بود و احتیاج شدید به خون داشت خون اهدا کرد و از همون موقع دچار بیماری رماتیسم مفصلی شد یعنی تو ارثشون هست که از سن هفتاد هشتاد سالگی دچار این بیماری شن ولی دکتر گفت به خاطر اهدای خون این بیماری زودتر فعال شده حدودا بیست و هشت سالگی واین یعنی  از اون سال به بعد تمام مفصلهای پدر شوهرم تغییر شکل میدادن و همه مقصر را مادر شوهرم و مادرش میدونستن پدر شوهر بیچاره ی من تو اوج جوونی خیلی درد کشید من خودم از وقتی که یادمه فقط درد کشیدناش را دیدم و تاآخرین لحظات دنبال این بود که درمان بشه از زندگیش لذتی را که نبرده ببره روحش شاد آخرم اینقدر رفت زیر دست این دکتر اون دکتر  و داروهایی که برا اولین بار روی پدر شوهر بیچاره من امتحان شد که یه دفعه ای دیدن داروها رو مغز  پدر شوهرم اثر کرده و مغز پدر شوهر من روز به روز کوچکتر شد که این اواخر دقیق اندازه بچه کوچیک شده بود

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

بقیه شو بگو اسی

درمان تضمینی بواسیر یا همورویید،سه روز.    روزی سه بار.     به مدت 20تا 30دقیقه.       توی تشت آب گرم بشینید   گره ها باز میشن وخون از گره خارج میشه     هرکی به دردش خورد 10تا صلوات بفرسته برای سلامتی و ظهور امام زمان.           خدا به شیطان گفت به آدم سجده کن ،شیطان گفت سجده نمیکنم ولی یجوری عبادتت میکنم که هیچ موجودی قبل و بعد من اونجوری عبادتت نکرده باشن.  ،خدا گفت نه من اینجوری میخوام میخوام تو منو طبق اراده و خواست خودم اینجوری عبادت کنی نه اونجوری که خودت میخوای......شیطان قبول نکردو رانده شد .....الان هم همون شگردو به کار میبره،خدا ۱۲۴ هزار پیامبرو فرستاد آخرم پیامبر مارو وقرآن و قشنگ فهموند که از ما چجور عبادتی و میخواد .....نماز بخونید روزه بگیرید باحجاب باشید و ......اما بازم بعضیا میگن دلت پاک باشه بسه ...دل پاک به چه دردی میخوره خدارو اونجور که خودش میخواد عبادت نکنیم!!!!!!!.            آیت الله بهجت میگه دنیا خانه ی بلاست...........         چه توقعاتی از خونه ی بلا دارید     

مغزش عین اونا فکرمیکرد و چون تحرک زیادی هم نداشت دیابت گرفت مثلا بهش نوشابه نمیدادیم قهر میکرد چی، ی پرت میکرد تا نوشابه میدادن بهش البته پدر شوهرم مادر شوهرم را خیلی اذیت میکرد ولی چون شوهرش بود کاری نمیتونست بکنه و اینم بگم که خونه پدر شوهرم شون تو روستا بود و پدر شوهرم اونجا مغازه سوپر مارکتی داشت و مادر شوهرم هم تا قبل اینکه بازنشست شه بهورز اون روستا بود و وقتی پدر شوهرم افتاد گوشه بستر و به معنی تمام زمین گیر شد مادر شوهرم مغازه را راه میبرد و مغازه طوری بود که اول خونه بعد یه در کوچیک رو به مغازه بود که با یه پرده از مغازه جدا میشد مشتری که میومد مادر شوهره سریع میرفت راه مینداختش و باز میرفت داخل البته احتیاجی نداشت با وجود حقوق خودش و پدر شوهرم که از کار افتاده بود بیمه روستایی بهش مستعمری از کار افتادگی میداد به هر حال مادر شوهرم که یه خونه تو شهر هم داشتن و تا چند سال پیش پدر شوهرم دا ده بود

تا چند سال پیش پدر شوهرم دا ده بود به ما ولی به خاطر گوشه کنایه های خوار شوهرام ما اونجا را تخلیه کردیم خونه هایی که خیلی بزرگ بود و تقریبا سیصد متر میشد ودر ضمن اینم بگم شوهرمن و بچه های دیگه مادر شوهرم از یه سنی به بعد میامدن خونه های شهریشون و مستقل اینجا درس میخوندن  شوهر منم یه آدم پر از عقده شده بود چون گویا پدر شوهرم خیلی کتکش می زد خیلی زیاد و من دارم به وضوح اثراتش را میبینم  بعد چند سال که از زندگی مشترکمون که گذشت دیدم شوهرم که انگار از قید و بند خیلی چیزها خلاص شده بود دیگه شبا دیر میومد خونه دنبال بهونه بود دعوا راه مینداخت و قهر میکرد


میرفت پیش دوستاش حتی حس میکردم که با زنهای دیگه ارتباط داره چند بار تو گوشیش چند تا پیام مشکوک دیدم و کارهای خودش هم که حکایت از این میداد که تو قید وبند زندگی زناشویی نیست من خیلی مظلوم بودم دخترم که بدنیا اومد افسردگی گرفتم ولی هیچ کس به دادم نرسید داشت حالم خوب میشد که دوباره حامله شدم و پسرم را بدنیااوردم اینجا بود که حسابی در گیر دو تا بچم شدم اونقدر داشتم  زندگی داشت بهم فشار میورد ازیه ور اذیت دو تا بچم از اون ورم شوهرم که عقلش مثل یه بچه پانزده ساله بود و واقعا میدیدم هر روز داره یه رفتار پرخطر را تجربه میکنه هیچکدوم از کاراش را به خانوادم نمیگفتم کلا آدم تو داری بودم در عوض خیلی امید داشتم خواهر شوهرم و شوهرش کمکم کنن میرفتم پیش اون و درددل میکردم

میرفت پیش دوستاش حتی حس میکردم که با زنهای دیگه ارتباط داره چند بار تو گوشیش چند تا پیام مشکوک دیدم ...

اوه اوه درد دل با خواهرشوهر

چه کار اشتباهی

درمان تضمینی بواسیر یا همورویید،سه روز.    روزی سه بار.     به مدت 20تا 30دقیقه.       توی تشت آب گرم بشینید   گره ها باز میشن وخون از گره خارج میشه     هرکی به دردش خورد 10تا صلوات بفرسته برای سلامتی و ظهور امام زمان.           خدا به شیطان گفت به آدم سجده کن ،شیطان گفت سجده نمیکنم ولی یجوری عبادتت میکنم که هیچ موجودی قبل و بعد من اونجوری عبادتت نکرده باشن.  ،خدا گفت نه من اینجوری میخوام میخوام تو منو طبق اراده و خواست خودم اینجوری عبادت کنی نه اونجوری که خودت میخوای......شیطان قبول نکردو رانده شد .....الان هم همون شگردو به کار میبره،خدا ۱۲۴ هزار پیامبرو فرستاد آخرم پیامبر مارو وقرآن و قشنگ فهموند که از ما چجور عبادتی و میخواد .....نماز بخونید روزه بگیرید باحجاب باشید و ......اما بازم بعضیا میگن دلت پاک باشه بسه ...دل پاک به چه دردی میخوره خدارو اونجور که خودش میخواد عبادت نکنیم!!!!!!!.            آیت الله بهجت میگه دنیا خانه ی بلاست...........         چه توقعاتی از خونه ی بلا دارید     

یه روز داشتم خونه هام را تمیز میکردم یه دفعه ای یه چیز عجیب پیدا کردم یه ذره از نی نوشابه حدودا دو سانت را با یه چیز داغ بریده بودن توش یه پودری ریخته بودن و دوباره سر دیگش را هم به رو ش داغ کردن پلمپ کرده بودن رفتم پیش خواهر شوهرم و گفتم ببین چی پیدا کردم گفتم داداشت فک کنم معتاد شده و اگه شیشه مصرف کنه که من نمیتونم و باید طلاق بگیرم اونم گفت نگران نباش کسی که شیشه مصرف میکنه علایم زیادی داره از جمله توهم و اینا ولی من کم کم متو جه اعتیاد شوهرم شدم البته به مواد سنتی نه صنعتی اون یه ذره را هم رفیقای بیشعورش بهجای کرایه بهش دا ده بودن تا وسوسه شه  خلاصه خیلی اون سال اذیت شدم خواهر شوهر کوچیکم گفت خیلی بی سیاستی   مادر شوهرم به من میگفت زرنگ نبودی شوهرت را تو مشتت بگیری خلاصه  ما به خونه نقلی پنجاه متری خریدیم و رفتیم اونجا اینم بگم من خیلی مواظب روح و روان بچه هام بودم آسبب نبینن تا الان  هم فک کنم موفق بودم چون رسالت خودم را تربیت شوهر نمیدیدم و در برابر روح و روان بچه هام به شدت احساس مسئولیت میکردم والان دارم میبینم بچه هام با اعتماد به نفس بزرگ شدن ومیتونن تو جامعه خوب و بد را تشخیص بدن  ولی  خیلی جالبه از اون سالی که خانواده شوهرم فهمیدن پسرشون اعتیاد دا ره  رفت و امدهارا خیلی کم کردن

خواهر شوهرم روزهای آخر زندگی باباش وقتی که شوهرم رفته بود باباش را ببره حموم شوهر وپسرش را فرستاد شهر و خودش شروع کرد به بد و بیراه گفتن که من خسته شدم بس که غصه زندگی تو را خوردم بس که سر و وضع زنت و بچت را دیدم بغض میکنم خواهر برادریما دیگه تمومه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  4 ساعت پیش
توسط   naziiiiiiiiiiiii6971  |  5 ساعت پیش