چرااینطوری ان..
خاله و دختر خاله و نوه و نتیجه کلا همشون دیشب مهمون بودن.
جدای ازحسادت بالایی ک ب هرچیزی دارن....خیلی پرتوقع پرزحمت ندبد پدید و ادعاگر....خلاصههههه همه زورشونومیزنن ک یه درزی توزندگیت پیدا کننن ک سرشونو تاحلق بکنن توزندگیت...
یه شیرینی چیه؟ دیشب داشتم تعارف میکردم حس کردن باگروه مغول طرفم...سینی جیک ثانیه تموم شد ۵ تا ۵ تا....بابا کمی فرهنگ داشته باشین مگه خونه خودت نخوردی..😖....این چیزی نیست تاپیک رو واسه شیرینی نزدم....اخلاقشون....دادهواری...دعوایق....زورگو.....فقط بخاطر مامانم رفت آمو...بمن باشه قط رابطه میکنم میزارم میرم..
طفلی بابام طبقه بالای مغازه رو درست میکرد خالم ازحسادت دووم نیورد زنگ زد بین مامان بابا دعوا راه انداخت..
کافیه فقط یه قدم پیشرفت کنیم داغ دلشون تازه میشه خودبخودی قهر میکننن حرف درمیارن....بحث میکنن...اصلا بودنتون چ فایده ای داره ک نباشین ضرر کنیم!!..
خودشونو آماده کردن شام بیان مهمونی واسه ترخیصی سربازی داداشم....این قوم مغول رو دوباره میبینم...کاش اونموقعه خونه نباشم.....
شمابودین چکار میکردین؟