یادمه یه بار معلم گفت یه شعر حفظ کنید من دو صفحه شعر نوشته بودم حفظ کرده بودم دوستمان همون رو نوشته بود حفظ کرده بود
من صفحه اول رو که خوندم معلم برگم رو داد دستم منم گفتم شاید نمیخواد ادامش رو بخونم
همکلاسبم رفت گفت فلانی تا اینجا ازش پرسیدید از منم تا همینجا بپرسید
معلمه برگشت گفت فلانی(من) بیشعوره تو چیکار با اون بیشعور داری
الان چند سال از اون موقع میگذره و من هیچ وقت بی احترامی که به من رو کرد یادم نرفت و هیچ وقت نمیبخشمش