2777
2789
عنوان

دلنوشته هام

41 بازدید | 6 پست

اين بار براي خودم ! 

رشته افكارم داغون است سرنخ يكي را بگيرم و بنويسم پاسي از شب است اميدوارم سرنخي نباشد كه تا خود صبح بنويسم و اشك بريزم …. ميروم به سالهاي دور به دخترك ساده شهرستاني دوره راهنمايي فكر ميكنم كه زيبايي چشمانش قد و اندام استخواني و خاصش زبان زد بود دلم براي سادگي بيانش و افكارش ميسوزد كاش زمان اين همه بي رحم نبود ! ان دختر زيبا نياز به بغل دارد نياز به حامي از طرف مادر دارد او تنهايت در كنج اتاقش از سرماي زمستان مچاله شده به خود دستاش ميلرزد چشمانش خون و در دلش غوغايست كه دلم از فكر كردن برايش ميلرزد درست مثل دستان سفيد و زيبايش …. مادرش با خواستگارانش گرم گرفته دختر نميداند خوشحال است يا ناراحت معلق در هوا جوري كه دلش براي عروس شدن ميرود درست مثل خاله بازي هايي دختران همسايه كه در خانه نيمه ساخت خاله بتول بازي ميكرد ، شب سرد است او هنوز سيزده ساله نشده ، انصاف نيست انصاف نيست …. 

و حالا زني سي و چند سالهاست

 محكم و با همان زيبايي و قد بلند وقتي در ايينه ميبنمش غرور و خودساختگيش ديواري كشيده بر روي تمام سادگي هاي ان دختر سيزده ساله،،،

 صورتش را ميشوييد تا نقاب قوي بودنش را با كرم و ريملش شسته ميشوند و ته چهره همان دختر همان نگاه و غمي كه پشت ريمل لورال و مژه هاي بلندش پنهان كرده بود من همان دختر سيزده ساله ام همان قدر مهربان همانقدر زيبا 

كه حالابراي خود مادري شده 

كه هر روز سرتا پا دخترش را غرق محبت ميكند روزي صد بار به دخترهاييمان بگوييم كه زيبايين روزي صدبار بگوييم كه انها چقدر قوي و بااراده اند ، بهشون بفهمانيم همانطور كه هستيد خودتان را دوست داشته باشيد هنر يك زن عقد و عروس و زاييدن نيست ، به دخترم ياد ميدهم الويت اول زندگيش خودش باشد وجودش را مقدس و احساساتش را مهم بداند ، دختر من نياز به هيچ خواستگاري ندارد دختر من انتخاب ميكند نه انتخاب ميشود 

🌹

چه شبهاي غريبي كه در ان  شبهاي سرد و نحس زمستان تاريك سحر كردم گوشي سامسونگ تاشو و ذخيره اهنگهاي شادمهر در پوشه بلوتوث ! تا خود صبح اشك ريختم شادمهر خواند و چشمانم در دريايي از اشك شادمهر را در خود غرق ميكرد ، خدااااا 

اين وسط گلايه دارم ازت چه كرده بودم با تو ؟! چه گناه بزرگي كه به بزرگي نبخشيدنت بود ؟! چطور دلت راضي شد بامن اون كارو كني چطور اخه اشك هامو ديدي و سكوت كردي ؟! چطور سكوت كردي ؟! تو كدوم عدالت رو به اسمت زدي ؟! ياد شبهاي غريبم كه مي افتم تنم ميلرزد دستانم يخ ميبندد درست تداعي لحظه هاي تنهاييم ! تو چطور توانستي تحمل كني وقتي در ان گورستان يخ بسته ناله ميكردم ؟! تو خدايي كه يك عمر گفتن عدالت دستشه مهريانه ! خدا مهربانه خدا مهربانه شايد به صلاحت بود قسمتت بوده ! پس چه حكمت و حكم ظالمي داري ! بعضي وقتا باورم نميشه چطور هنوز سراپام چطور اون زمان نابود نشدم چطور يك دنيا حرف و خديث شنيدم و چقدر مظلوم بودم ! چرا كسي نبود بغلم كنه چرا كسي نگفت بشين اشكهاتو بريز من هستم ؟! ضربه پشت ضربه ! چطور دلت اومد خداااا اينو بهم بگو ،،،، من نميتونم هضم كنم من نميتونم كنار بيام هنوزم داري عذابم ميدي ، زندگيم سالهاست شده معيشت شده اينو ندارم اونو چيكار كنم چك و قرض و كلي …. 

فرمول عدالتتو عوض كن ميلنگه همه جاش ميلنگه سالهاست كه لنگه فرمولتم من و چه به اون شبها كه همين الان يادش افتادم و اشكام مجال نوشتن نميدهند 

💔

یه روز سرد پاییزه ! دل درد دارم و هر بهانه ای مرا به سمت دلتنگی میکشد 

ولی من واقعااااا دلتنگتم 

عاشقتر از تو ندیدم ! دلم برات تنگه اخه چیکار کنم

بیاد شال آبی و چشمان جنگلی ام که تعبیر زیبای تو بود ، به یاد گیلاسهای گوشواره ام ، و ان طلوع زیبا در بالای کوه ، ترکیب نگاه مهربان تو و شال آبی و طلوع خورشید و نسیم باد کسی چه میداند چه مینویسم ؟ کسی چه میداند در دلم چه غوغایی ایست من هنوز هم دلتنگ نگاه زیبای توام ! 

دلم برایت تنگ میشود محبوب من ! تو در کدامین سیاره بی من و من اینجا سرگردانم ! شادمهر هم جوابگوی دلتنگیم نبود ! شبهای سرد بی تو و شادمهر !!!!! 

خواننده پوزخندی میزند که چه دیوانه ام ! 

ولی الان من دل درد دارم و نیازم به توست ! 

یاد نوازشها و ستایس هایت که میافتم ! تو که موهای پرپشت و زیبایم را شانه میکردی چه تعریف قشنگی که دنیا دست من است ! 

دیگر هیچ کسی اینجا شبیه تو نیست هیچ حسی شبیه حس تو نیست ! هیچ دستی شبیه گرمی دست تو نیست ! هیچ طعمی بی تو دلچسب نیست 

 ! بعد تو دیگر هیچ طلوعی بالای کوه قشنگ نشد ! بعد تو شال آبی هیچ وقت به چهره ام نیامد ! بعد تو هیچ نسیمی دلنواز نشد بعد تو چشمان جنگلیم پریشان شد ! 

بعد تو موهایم دیگر قشنگ نشد ! هیچ شانه ای مثل دستان تو نبود ! موهایم از دلتنگی به سفیدی یخ بست ! 

بعد تو هیچ گیلاسی دیگر گوشواره نشد ! بعد تو هیچ پاییزی زیبا نشد 

با تو دل درد هم شیرین بود 

عشق من راحت و ارام بخواب لالالاییی لا لالالالایییی …..

بخواب ارام 

 من بمیرم به دل بی قرارم که سکوتش همه تلخ نبودن توست 

بخواب ارااااااام اینجا یکی سرگردان دیدن یک لحظه چشمان توست ! بخواب ارام اینجا یکی سالهاست که بی روح میسراید زندگی را ! 

بخواب اراااام 

💔😭🥀

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

شبها و سكوت خانه و اشكهايم رفيق هميشگي ام اند ! روزهاست كه داغونم 

كاش ذهنيتم از خدا اينقدر عوض نميشد يك عمر مغزمون فرو كردن خدا مهربانه عادله و … ولي من اينجاي زندگيم تو بن بستي گير كردم كه نميدونم اسمشو چي بزارم نه مياونم كاري منم نه ميتونم اروم باشم خيلي انرژي خرج كردم كه ميشه و ميشه 

ولي نميشه 😔 هيچ پولي ندارم كلي قرض و بدهي دارم سرم منفجر ميشه از يه طرف هيچ چي نميتونم بخرم ! بچم با اون چشاش كه نگام ميكنه دلم خون ميشه اصلا نميتونم تحمل كنم اون ازمون چيزاي كوچيك ميخواد و من نميتونم براش فراهم كنم خدا ديگه كمكم نميكنه هيچ ! هر روزم يه ماشين گرازه داريم كه كلي خرج درمياره 

نميدونم كسي اينا رو ميخونه يا نه ولي هيشكي به اين روز نيفته ادم سير ميشه از همه چي يخچالم خالي خاليه چن ساله مه گوشت نتونستم بخرم همش ميگم درست ميشه شكر كن و شكر كن ! ولي من هر شب استرس اينو دارم كه فردا چطور شكم بچمو سير كنم ! اينجاي زندگيم شبا خيلي طولانيه ! روزا خيلي كسل ! هيشكي رو نميتونم دوس بدارم ! شادمهر و خاطره هاي گذشته با عشقم كه ديگ نيس ! شده زندگيم ! 

خدا يكم كلاه عدالتتو تكون بده بعضيا عجب سيرن ، بعضيا با سيلي ميچرخونن ! 

خدايا حواست باشه كه گشنگي و نا اميدي ايمان رو از بين ميبره فردا تو محكمه حرف از ايمان نزني ها ! ادم گشنه و نااميد و چه به ايمان ؟! 

يكي برا بچش اسباب بازي ميليوني ميخره لباس مارك و غذاهاي دريايي و ارگانيك كنار شوهرش تو بهترين جاي دنيا عكس ميگيره يكي مث من نصف شب يك به دو ميكنه ناهار فرداش چي ميتونه باشه ؟! 

ميفهمي اينا همش به سپاس عدالتت هستن اوني مه از دل زندگيش خبر دارم و امروز صدها بار ارزوي مرگ براش كردم ! 

ولي حتي يبار هم زندگيش تو چاله نيفتاده ! يكم كلاهتو تكون بده فدات شم ! 

دارم از تب و لرز مينالم 

به كداااااااااامين گنااااه ؟! 

مهربانيت كو ؟! 

عشقت كو ؟! 

عدالتت كو ؟! 

كجاااااايي خداااااا 

😭💔😭

به تو نامه مینویسم ای عزیز رفته از دست ای که خوشبختی پس از تو گم شدو به قصه پیوست 💔

یلداهایی که بی تو سپری شد 

دل من 

عمر من 

عشق من 

گویا محکومم برای لبخندها و خوش رویی های ظاهری ک دارم 

دلم پر میزند برای یک لحظه محبتت 

بعد تو هیچ کس مهربان نبود بعد تو هیچکس شبیه تو نبود 

اینجا هیچ کس ب اندازه تو کافی نیست 

یاد شبهای سرد خرید میفتم حالا که کسی نیست حتی یه جوراب برایم بدهد زخمهایم بیشتر و بیشتر میسوزد به یاد معبودم به یاد تو شبهای یلدایم گیر ان دو سه سالی ک با تو بودم میکذرد 

چه اسراری که اینو بخر اونو بخر 

تویی که هر لحظه برای شاد کردنم کاری میکردی 😭😭😭 من عادتم روی مهربانی تو بود ! بعد تو یلدا الکی طولانی و سرد بود ! 

تو کجای این افرینش جای گرفتی ک من از تو این چنین دورم من فدای قدو بالای تو شوم ک نیستی و تا ابد نخواهی بود 

نصف شب باد خاطرات دیوانه ام کرده کاش میشد لحظه های ناب زندگی را نگه داشت همان جا باهمان حس با همان بو با همان رنگ و نگاه ،،،،

💔😭


روياهاي تو واقعه زندگي اوني شد كه هيچ وقت چشم ديدن تو رو نداشت 

عشق ناكام من ! ارزوي دوتا دختر و وقت گذاشتن باهاشون داشتي ديشب چشم تو چشم هم شديم ديشب چشمانم زيباتر و براقتر از هميشه بود موج زيباي چشمانم و وصف زيباي تو با ديدن صحنه اي باياد تو دوياره ابري و باراني شد ! 

تو نيستي كه ببيني من سالهاي سال ذره ذره اب شدم تو نيستي و نديدي روحم چطور صيقل شده تو نيستي و نديدي چه شد برمن ……

تو نيستي و نديدي داستاني كه شروعش كردي و منو نقش اصلي و شكست خورده خواندي ولي خودت جا زدي 

قهرمان اين داستان كي شد 😏 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز