2777
2789

سلام دوستان من حدود دوماه دیگه زایمانمه منتها پسر اولم سه سالشه و وابستگی داریم به هم ،کابوس من شده روزای اولی که قراره زایمان کنم ،کسی تجربه ای داره که چه کاری میتونم انجام بدم برای راحت گذروندن این دوره؟منظورم اینه روزای اول نمیتونم بغلش کنم یا اینکه وقتی از نوزاد باید مراقبت کنم پسرم چطور لطمه روحی نبینه

من دخترم چون مامانمو هم دوست داشت دیگه مامانم اومد خونمون منم هی میگفتم بیا داداشی رو ببین و فلان و اینا اصلا حسودی نکرد و خیلی هم دوستش داشت تازه دختر من دوسال بود وقتی پسرم دنیا اومد

فقط شبی که بیمارستان بودم خیلی بی تابی کرده بود جوری که اشک همه خانواده رو در آورده بود دلشون اینقدر براش سوخته بود بابام مخصوصا بخاطر اشکهای دخترم گریه کرده بود

خدایا شکرت❤️❤️❤️❤️

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

وقتی برگشتم خونه بهش گفتم بشین بعدم بچه رو گذاشتم تو بغلش بهش گفتم کمک کن زودتر بزرگ بشه باهم بازی کنید به کل فامیل گفتم هیچکی نباید دومی رو ببوسه یا بغل کنه برای اولی کادو بیارید خودمونم دومی رو بغل یا بوس نمی‌کردیم موقع شیر دادن میگفتم بزار شیرش بدم گناه داره از گرسنگی نمیره و... به اسم پسر بزرگم برای کوچیکه لالایی میخوندم روزای اول پسر بزرگم کنارم دراز می‌کشید نازش میکردم خداروشکر هیچ وقت دعوا نکردن خیلی صمیمی وبه هم وابسته هستن

وقتی برگشتم خونه بهش گفتم بشین بعدم بچه رو گذاشتم تو بغلش بهش گفتم کمک کن زودتر بزرگ بشه باهم بازی ک ...

خوبه فامیلاتونم گوش کردن مادرشوهر من اندازه یه فامیل بسه که حس حسادتو تحریک کنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز