بیخیال که نمیشه . چون دائم داری یه چیزایی میبینی.
اما تمام سعی من همینه با همسرم خوش باشم
بعضی وقتا مثل امروز بشدت دلم میگیره.
مجبور شدم پسر کوچیکمو سه ساعت گذاشتم خونه مامانم. ظهر بود. و پسرم فقط صبح یه لیوان شیر خالی خورده بود. رفتم دنبالش پرسیدم به پسرم چیزی داده بخوره؟ گفت نه هیچی بهش ندادم. در صورتیکه خواهرم امروز خونه مامانم نهار مهمون بود.
پسر سه سالم از گرسنگش ضعف کرده بود. آوردمش خونه خودم از شدت گرسنگی غذاشو درسته قورت میداد و نمیجوید