خواهرشوهر تولد بچش هفته پیش دعوتم نکرد

خب شاید چون حوصله مهمون بازی نداری و کسی رو دعوت نمیکنی اونم دعوت نکرده، اینجوری نیست؟

وقتی حوصله مهمان بودن داریف باید حوصله میزبانی هم داشته باشیا

اگر قضیه اینجوری نیست، بالاخره دیر یا زود آدم دعوت میکنه دیگه، قبلش با شوهرت هماهنگ کن. یا همین الان صحبت کن بگو ببین فلانی این کارو کرده من مهمونی بدم دعوتش نمیکنم

به نظرم برات مهم نباشه توام مهمونی دعوت خواستی بکنی دعوتش نکن 

البته اگه شوهرت پایت باشه  و پشتت نه مثل شوهر من که بدیا رو میبینی از خانوادش اما بازم طرف اوناست و از اونا دفاع میکنه بخاطر اینکه من پرو نشم و رو بهم نده

ای بابا 

ما و عمه ام همسایه بودیم 

تو یک ساختمان 

همه فامیلش و دعوت کرده بود ولی ما را نگفته بود 

مامانم رفت با فامیلها سلام و علیک کرد و سر شام امد خانه خودمان 

منم بچه بودم عمه ام  برگشت بهم گفت میترسم غذام کم بیاد اخه شما ها را حساب نکرده بودم 

واقعا یادش میافتم فقط بیشعوریش به نظرم میاد 

حتما خودتم دعوت نمیکنی که نکرده 

یا یه کاری کردی 

اونوقت مادرجونش نگفته چرا شما دعوت نبودین. شوهرت از مادرش سوال نکرده 

اره این از همش بهتره

عزیز ایشون اگه دوستاشو دعوت کرده جای گله نیست اگر اقوام هم بودن و فقط شما رو نگفته بودن کارشون زشت بوده شما بی محلی کن و مهمونی و تولد هاتون ایشون رو دعوت نکن

قطعا تلافی کن

تولد بگیر همه رو بگو به جز اون

چندوقت پیش شنیدم یکی از فامیلا رفته بود خونه مادرشوهرم بعد خواهرشوهرم به اون مهمونشون گفته بود به فلانی نگو اومدی اینجا اخه دیگه به اون نگفتیم بیاد

تقریبا چندوقت بعرش یکی از خواهرشوهرامو شام دعوت کردم به اون نگفتم

د

دیشبم کلی مهمون داشتم به اون خواهرشوهرم نگفتم😁

قشنگ منتظرم گلایه کنه حالشو بگیرم😂

چیزی که عوض داره گله نداره

اگه نتونستی بری هدیشو که دادی

اره 

شوهرم همیشه میگه نقطعه ضعف دست خانواده من نده بفهم از کجا بهت حمله کنن بیچاره ای   

به یه ورت بگیر

تو هم جشن تولد بچت دعوتش نکن 

ول کن بابا.چه دغدغه هایی داریدعوت نکرد که نکرد.

به گ و ز باقر که دعوت نکرد.من بودم خوشحالم میشدم

والا بخدا

جاری نداری .....مگه خودت نگفتی من هر دفعه ملاقات با جاریم تمام خصوصیات و لباس و‌نع پذیراییش را در دفترچه یادداشت میکنم ....راست و دروغ حرفات معلوم نیست.