2777
2789
عنوان

روابط دوران نامزدی

243 بازدید | 14 پست

دوستان من یه بار نامزد کردم و فهمیدم خانواده پسره به درد ما نمی خورن و از دماغ فیل افتادن و نمی شه از پسره هم بخوام قطع رابطه کنه و اینا پس ازش جدا شدم 

امسال تصمیم گرفتم تو یه رشته دیگه ای برم پیشواز آینده ولی دقیقا وقت اوایل مطالعه ام نامزد سابق ام باهام تماس گرفت 

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خب

هیچی زنگ زد می گفت می خواد منو ببینه باید در رابطه با موضوعی باهام حرف بزنه خیلی هم اصرار کرد و منم رفتم سرقرار و شروع کرد درباره روابط گرممون تو دوران نامزدی حرف زد که به خاطر اون همه محبت من و یهویی پشت پا زدنم بهش دیگه نمی تونه به زن اعتماد کنه 

منم دلایلم رو بهش گفتم 

ولی گریه اش گرفت و گفت اگه منو دوست نداشتی چرا باهام اینطوری رفتار می کردی چرا قلبم رو شکستی و نمی دونم دوست داشته باشم یا ازت متنفر باشم 

منم سر این مکالمه همش یا عذاب وجدان دارم یا تو فکر روابط گرممون تو گذشته ام و همش گریه و خودخوری نمی دونم چطور راحت شم دیگه براش رفتم دکتر 

دوستان یه سوال بنظرتون توی نامزدی تماس فیزیکی در حد دست همو گرفتن و بغل باید باشه اشکالی داره یا ن د ...

من خیلی تند رفتم زیادی محبت کردم و بهش عشقمو نشون دادم الان پشیمونم دیگه حتی نمی تونم به احساساتم اعتماد کنم ...به نظرم تو نامزدی فقط باید باهم دیگه حرف زد و از اهداف هم خبردار شد و شان اجتماعی خانواده اش 

خب چرا این حرفا رو به تو زد؟

قبل ترش از اقوامم اومده بود خواستگاری منتها من به خاطر لوس بودن پسره دست به سرشون کردم منتها اونا واسه اینکه کم نیارن به همه گفتن رها گفته دارم فکر می کنم و بعد مشخص شدن تکلیفمم چشم دوباره یه مجلس می ذاریم و باهم حرف می زنیم !

اینم شنیده بهم بار اول گفت من و خانواده ام چی ازون پسره دماغو کمتر بود که که زدی زیر همه چی 

من خیلی تند رفتم زیادی محبت کردم و بهش عشقمو نشون دادم الان پشیمونم دیگه حتی نمی تونم به احساساتم اع ...

منم از همین میترسم حدود 5 ماهه نامزدیم و چندروز پیش درخواست داد که میتونم دستتو بگیرم منم تو رو در وایسی قرار گرفتم قبول کردم که الان پشیمونم خودش گف بیا بغلت کنم خجالتت بریزه گفتم نه نذاشتم ولی اینکه باز بخواد دستمو بگیره یا باز صحبت بغل کنه همش میترسم و فعلا تا 7 الی 8 ماه هم نمیتونم عقد کنم همین بیشتر میکنه ترسمو که الان که نامزدیم این کارارو کنه

به نظرم نباید دوباره باهاش می‌رفتی سرقرار

راستش اولش بهم زنگ زد و گفت مادرم حالش بده می خواد قبل رفتن باهات حرف بزنه منم میام سراغت مادرش هم خب یه جایی کمکم کرده قبلا و گفتم براش جبران کنم 

وقتی نشستم تو ماشینش وسط راه گفت مادرم حالش بده درست ولی باتو کاری نداره بیا بریم تو یه پارک می خوام باهات حرف بزنم برای بار آخر 

منم از همین میترسم حدود 5 ماهه نامزدیم و چندروز پیش درخواست داد که میتونم دستتو بگیرم منم تو رو در و ...

دیگه پسرا ذاتی هول تشریف دارن 

ولی هروقت ازش سوال چالشی پرسیدی اون بحث رو عوض کرد و نمی دونم بوس و بغل بهونه کرد دیگه تهش رو بخون 

بعضی اوقات می گم قدیمی ها حق داشتن سر هر قرار با نامزدشون بچه هم باخودشون می بردن تا دست از پا خطا نکنن 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز