خانومه کلاسام یه ماه تموم شده براش آبمیوه بستنی ام خریدم تو این مدت آنقدر میگفت برام چیز میز میارن
بعد آزمون شهری رد شدم کلاس اجباری رو با آقا برداشتم از خانوم عذر خواهی کردم نتونستم باهاش بردارم همش منو میگردوند اونجوری دوبل کار نکرد باهام ، بعد امروز رفتم یا ماشین با خانوادم تمرین تو همون کوچه بود اونم سرشو انداخت به آیینه مثلا حواسش نیست منم به روم نیاوردم رد شدیم از کنارش ولی خوشم نیومد قبول شم هیچی نمیخرم براش