تا ۹ شب خونه باش !!

کم کم عادت میکنن عزیزم پدرمادرا یکم ترس دارن اولاش

اگه دیدی حساسیت نشون دادن و زنگ زدن بهت بگو باشه الان میام ساعت از دستم در رفت بعد دیگه برو خونه

دیگه خودشون بعد چند بار زنگ نمیزنن

اوه واقعا سخته

چرا شاغل نمیشی که گیرا کمتر بشه من هرکی رو دیدم شاغل شده دستش رفته تو جیب خودش پدرمادر کمتر بهش گیر دادن

در مورد خانواده من نظر نده و نبینم دیگه توهین میکنی مطمین باش از شما محدودیتم کمتره و آره با افتخار میگم دوست دارم شوهر کنم و به همه هم توصیه میکنم شوهر کنن اینا عیب نیست،،، عیب اونیه که درک نکنی اسی با ۲۸ سال سن چی تو دلش میگذره و فقط مثل مامان بزرگا حرف بزنی

اسی خوبی؟!!! چرا حرفات همش دوتا میشه؟!!! یه بار میگی تو کامنتا نمیگن خونه باشه میگن سعی کن فلان ساعت خونه باشی خطرناکه

بعد نیای میگی عصبین فلانن؟!! ماشاالله به ثبات کلامت

سلام

با احترام مخالفم 

دست نیافتنی بودن توی روابط دوستی به معنای کمرنگ شدن ارتباط با اوناست و معمولا دوستا این رفتار رو تحمل نمیکنم مگر اینکه خیلی صمیمی باشن ❤️😃

تو یه کلام پیدا کن توهین بوده باشه تو خیالات هم نثل اینکه سیر میکنی؟!

کاملا مشخصه چقدر ازادی که محدودیت برات نفرت ایجاد کرده

به جای نظر دادن که بقیه برن شوهر کنن فلان کنن فعلا برو به نظر خودت عمل کن دنبال شوهر برا خودت باش یکم ازاد بشی به خاطر تا ۱۲ بیرون موندن شوهر کن افرین!

دقیقا و اینکه من تا حالا به کسی که بگه خانوادم فلان قانون سختگیرانه رو برام گذاشتن حسودیم نشده

اسی من حق رو به تو میدم ،سنی هستی که صلاح خودتو خوب میدونی ...

من در تعجبم از کاربرایی که این حق رو اجازه میدن کس دیگه ای براشون تعیین کنه ...

من دور از خانواده امم ولی خوب در جریانن که تا ده و یازده بیرون میمونم و با دوستام هستم ،نه تنها البته و نگرانی از بابت مادرم بود که زنگ میزد بهم و باهام حرف میزد ،بار اول که بعد از یازده بیرون بودم رو قشنگ یادمه که حرفای دیگران میومد تو ذهنم ولی تا برسم به جایی که باید برم با دوستم حرف میزدم تا آرومم کنه که مشکلی پیش نمیاد برام ...

شهرای بزرگم که کلا زندگی در جریانه ،من شهر خودمون بودم میترسیدم ولی اینجایی که هستم نه زیاد 

عزیزم اینکه چطوری بخوای زندگی کنی دست به خودت هست

این که من گفتم خب دید من نسب به این موضوع هست من اگه تو شرایط شما بودم اونطوری که گفتم رفتار میکردم

ولی خب شما میتونی اونطوری که دوست داری زندگی کنی من فقط پیشنهاد و چیزی که به ذهنم رسید رو گفتم

منم چون نخواستم اسی ناراحت بشه نگفتم ولی واقعا هیچکس حسادت نمیکنه به این موقعیت 

نمیگم شرایط بدیه خب بالاخره هرکس یه قانونی داره منم دارم دوستایی که مجبورن قبل غروب خونه باشن و همیشه درک کردم و یه جوری برنامه ریزی کردم که مثلا صبح بریم بیرون یه عالمه هم خوش گذشته

ولی حسادتی هم نکردم بهشون

اسی به نظرم اعصاب خودت رو خورد نکن به جاش مثلا صبحای جمعه با دوستات برو صبحانه بخور

یا برین پیک نیک 

که حتما نخوای شب بیرون باشی گلم اینطور خیال و اعصاب خودتم اروم تره

❤️❤️