امشب یهو پیام داد اومد دنبال بچه بردش بیرون دوساعت بعدش آوردش. پسرمم خوشحال بود یخورده بعد ازش پرسیدم بابا چی گفت بهت گفت بابا میگفت میخوام بیام دنبالت توام بیای پیش خودم بای بمونی خونه مامانبزرگ یهو قلبم ریخت گفتم تو چی گفتی. پسرم گفت گفتم بایداز مامان بپرسم اونم گفته نه من بهت میگم بایدبیای اینم گفته باشه میام اما باید پیش مامانم بیام . یهو چشام پر اشک شد پسرمم داشت با بغض تعریف میکرد جیگرم واسش کباب شد وقتی دید چشام پر اشک شده یهو الکی گفت مامان دروغ گفتم که تو گریه کنی 😔
توروخدا دعا کنید از پیشم نره بخدا جفتمون دق میکنیم😔😔