ما سالی دوبار میریم شهرستان .چند روز میمونیم خونه پدرشوهرم چند روز میمونیم خونه مامانم اینا
اونموقعی که خونه مامانم هستم بچه هام میرن خونه پدرشوهرم😅
عروس خانوما با قوم شوهر مهربون باشین✋😂. خواهر شوهرا با عروس هاتون دوست باشین☺️. این دنیا دو روزه، گذشت کن تا خدا هم ازت بگذره. جاری های محترممممم انقد حسودی همو نکنید😆دیگه چیزی به ذهنم نرسید تا نصیحتی دوباره به درود🌹
طبیعیه ... دختر داداش منم از کودکیش تا الان ک ۱۵ سالشه جونش مامانمه با وجودیکه تو ی شهر دیگه زندگی میکنن و کنار خانواده مادریشه .... پسر خودمم با پدر شوهرم هر دو بشدت عاشق همدیگه هستن
قیافه من 🔫😑😑 وقتی توی تاپیک خانومای باردار میرم۰۰۰ از پشت بوم صدای گربه میاد روی بچم اثر نذاره🔫😑 با هندزفری آهنگ گوش دادم بچم ناقص نشه🔫😑تو لقمم مو بود نپیچه دور گردن بچم خفه شه🔫😑یدونه کنجد رو نون بود بچم سقط نشه🔫😑 موز خوردم بچم نیوفته🔫😑 چایی داغ خوردم بچم نسوزه🔫😑 الویه خوردم تخم مرغ خام توی سسش رو بچم اثر نذاره🔫😑 حالت تهوعم قطع شده بچم نمرده باشه🔫😑 داشتم بستنی میخوردم یه تیکش افتاد رو شکمم سنگین نباشه بچم سقط بشه🔫😑😑 درو محکم کوبیدم گوش بچم پاره نشه🔫😑باد پرده رو تکون داد نوار سرپی توی پرده توی هوا معلق نشه روی بچم اثر بزاره🔫😑😑 بچه فامیل با لیزر اسباب بازی انداخت رو شکمم واسه بچم ضرر نداره🔫😑 عطر میزدم تاپم نازک بود ریخت رو شکمم بچم خفه نشه🤕😑😑 کشمش خوردم بچم فلان نشه... یدونه بالشت جابجا کردم بچم ال نشه... مادر شوهرم با این وضعم میخاد بیاد خونمون شب نشینی، مگه چند روز دیگه داری تا زایمان؟ دوهفتمه عزیزم🔫😑😑😑
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من مادریام که روزی خونهاش از صدای بچههاش گرم بود، اما حالا بدون حضور دائمیشون زندگی میکنه.از همسر اولم جدا شدم، حالا در کنار همسر جدیدم مسیر تازهای رو شروع کردم…بچههام رو میبینم، از دیدنشون محروم نیستم— اما درد من، فقط ندیدن نیست…درد من اینه که نمیتونم هر روز، هر لحظه، مادری کنم همونجوری که دلم میخواد.مادری، فقط به اسم و دیدار نیست… به لمس لحظهلحظههاست.و من هنوز مامانم، با تمام جانم.
من خودم خیلی دوست داشتم بچه هام با مادرشوهرم پدرشوهرم اخت بگیرن که زیاد بهونه ی پدر مادر خودمو نگیرن.چون من با اونا ۲۰۰۰ کیلومتر فاصله دارم.اما بازم پدر مادر خودمو دیوونه وار دوست دارن.شاید چون کم میبیننشون
من ۵ سال بیماری روحی شدید داشتم.افسردگی بسیار شدید.جوری حالم بد بود که همه قطع امید کرده بودن و بجای آرزوی درمانم آرزوی مرگم رو می کردن.یه روز از این روزا تصمیم گرفتم که حالم خوب بشه و از تمسخر و تحقیر دیگران خودمو نجات بدم.حال من از اون چیزی که میشه تصور کرد خیلی بدتر بود.من بلند شدم با تکیه بر خودم و خدای خودم و زدم تو دهن تمام اون هایی که از شکست و نابودی من خوشحال بودن.من دوباره افتخار پدر و مادرم شدم.دوباره مایه ی فخر فروشی مادرشوهرم شدم.دوباره عزیز همسرم شدم.اینو یاد گرفتم که حال کسی عوض نمیشه مگر اینکه خودش بخواد.
کلا شهر غریب سخت نیست؟برا خودم میپرسم بچه ها احساس غریبی نمیکنن با فامیل
از اول ازدواجم رفتیم تو غربت.
اوایل خیلی سخت بود برام.بعدش بچه هام اومده سرگرم شدم
الانم دوست ندارم برا زندگی برم شهر خودمون.
میگم دوری و دوستی😅
عروس خانوما با قوم شوهر مهربون باشین✋😂. خواهر شوهرا با عروس هاتون دوست باشین☺️. این دنیا دو روزه، گذشت کن تا خدا هم ازت بگذره. جاری های محترممممم انقد حسودی همو نکنید😆دیگه چیزی به ذهنم نرسید تا نصیحتی دوباره به درود🌹