خیلی عصبیم واسه شام خونشون بودیم پسر دوسالم بازی میکردیهو گلدون روی میزو انداخت شکست
مادرشوهرم جیغ زد ببین چیکار کرد یهو پدرشوهر عوضیم بلند شد بچمو زد بچم‌افتاد زمین صدای گریش بلند شد منم عصبی شدم پاشدم گفتم تو غلط کردی دست رو بچه من بلند می‌کنی گفت این بچه ماست بچه برای پدر و خانواده پدریشه نه مادرش حالا هم که بچه ماست بخوام کتکش میزنم بخوامم نوازشش میکنم فشارم رفت رو هزار من در کشیدم تا بچه رو بدنیا بیارم پسر بی مسئولیتش حتی یک روز کمکم نکرده بعد این احمق با افکار پوسیدش میگ بچه ماست بعد گفت خوبه تربیت یادش بدی این چه عوضیه آخه بچه من هنوز دوسالش نشده بهش چی بگم اینو که گفت خیلی عصبی شدم پاشدم هرچی رو میزش بود زدم شکستم گفتم تا تو باشی دست رو بچم بلند نکنی داد و بیداد کردم مادرشوهرم گفت تو تربیت نداری از همچین مادری همچین بچه ای به عمل میاد منم گفتم ناراحتی دیگه مارو نبین بعد بچه رو برداشتم زدم بیرون شوهر لنده هورم عین بت فقط نگاه میکرد داد میزد خفه شو بعد که رسیدم خونه اومد داد و بیداد که غلط کردی سرپدرم صداتو بلند کردی اون جای پدرته گفتم جای پدرم باشه ولی وقتی شخصیت نداره منم احترام نمیزارم بی شخصیت فقط هیکل بزرگ کرده بچه دوساله رو کتک میزنه اونم یکم داد و بیداد کرد بعدشم رفت
حالم از خودشو خانواده وحشیش بهم میخوره انگار از عصر حجر اومدن یجوری پسرمو زده صورت پسرم کبود شد انقد گریه کرد بزور رو پام خوابوندمش😭💔
