من مدتی پیش برادرم زندگی میکردم چون داشتیم خونه را بارسازی میکردیم زن برادرم به برادرم گفت اگه لیشتر ار یکماه شد من اسباباش می ریزم تو کوچه چون حوصله بچه ندارم در ضمن اتاقی که به ما داده بود درش تو کوچه باز میشدخلاصه بخاطری که ناراحتی پبش نیا ورضایتش جلب کنم هروز مثل خدمتکار کاراش میکردم تا از موعدی که گفته بود گذشت سره ناسازگاری برداشت همش دعوا هی به برادرم میگفت درشون کن حوصله ندارم امان از برادرم برداشته بود روزی یه کار خرابی انجام میداد اتاقمون یه درش تو کوچه بود یه درش تو حیاط لباس میشستم اویزان میکردم تا نیست تا پرتش میکرد پشت حیاط میرفتم تو حموم تا ادار کرده تو شامپو کارای عجبیبی میکرد برای برادر میگفتم حرفم باور نمیکرد خیلی ازش ناراحت میشدمدیگه از دستش عاصی شدم امدم تو یخچال که مرغ بردارم واسه ظهر غدا درست کنم چشمتان روزه بد نبینه تا چرتش با نوار بهداشتی خونی گذاشته تو یخچال این کارا وقتی انجام میداد که من نبودم دری که تو حیاط باز میشد کلید نداشت خلاصه اومدم قضیه به برادرم گفتم برادرم باش حرف زد با گریه وناله که من این کارا نمیکنم اینا دارن منو بد میکنن خلاصه امدم تمام اسبابم جمع کردم رفتم تو خراب شده خودم بعداز چند روز شنیدم خونه را قشنگ کرده بود تا کرایه داده بود به دوستش چندین سال از این برخورد بدش میگذرد هنوز با من قهره دنیا برعکسشده ولی من همیشه سلام خودم هرجا باشه میکنم دریغ از یه جوابی
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
مردم به ملت فلسطین کمک میکنن اون سر دنیا بعد اون چه حیوونی بوده که دلش اومده با شما این کارو بکنه
خدا خرو دیده بهش شاخ نداده
حالا اکه پنت هوس تو جردن داشت چیکار میکرد
خودت را گم کنی و دیگری را زندگی کنی آسان نیست.،،،،،،،، و من زنهای زیادی را میشناسم که غمگین اند اما میخندند .،،،،،،،، مرده اند اما زندگی میکنند ،،،، آشوب اند اما آرامش را تظاهر میکنند،،،،،آری! من زنهای زیادی را میشناسم که دیگری را زندگی میکنند. به امید آمدن روز های خوب برای تمام زنان سرزمینم.
حالا برا یکی دوماه نمیمرده تحمل کنه خانواده بدرذ همین روزا میخوره چقد منفی گر و خلق تنگین
الان همه شوهرشون بچشون به زور تحمل میکنن کی حوصله مهمون اضافه داره؟
در پیش باطلان جهان حرف حق مگو / منصور شد هلاک ز حق گفتن این چنین .......اسمم برگرفته از کتاب چرند و پرند دهخداست به معنای چرند بودن نظراتم نیست دوستان😐
به نظر من که فامیل به درد همچین روزایی می خوره خوب گاهی آدم از سر ناچاری مجبوره دیگه ولی واقعا بعضیا اصلا نه فامیل خوبن نه به درد بخورن ایکاش تو همون بی احترامیه اول بر می گشتیم خونت من مامانم یکی دو هفته موند زیر زمین مامانش چون خونش و خالی نکردن تا حرف شنید اسباب اساسیشو برد خونه خودش تا کسایی که ازش خونه خریدن بلند شدن تقریبا دو سه ماه طول کشید یادمه چون این قضیه برای بیست و خورده ای سال پیش آنقدر زیر زمینمون نم داشت که بیشتر وسایلمون خراب شد
وای مردم به ملت فلسطین کمک میکنن اون سر دنیا بعد اون چه حیوونی بوده که دلش اومده با شما این ...
وا چ ربطی داره فلسطینی میاد میمونه خونت؟
در پیش باطلان جهان حرف حق مگو / منصور شد هلاک ز حق گفتن این چنین .......اسمم برگرفته از کتاب چرند و پرند دهخداست به معنای چرند بودن نظراتم نیست دوستان😐
الا خاهرت برادرت یا مادرت محتاجت بشه میندازیش بیرون؟
اولا ک مادر من شکر خدا محتاج نیست بعدشم بله ب ما یاد دادن سربار کسی نشیم
ده روز خرداد خونم بنایی داشت موندم تو خاک و خل اسبابام و خودم
جابجایی خونم ن مادری اومد کمک ن مادرشوهر
خودم نخواستم
در پیش باطلان جهان حرف حق مگو / منصور شد هلاک ز حق گفتن این چنین .......اسمم برگرفته از کتاب چرند و پرند دهخداست به معنای چرند بودن نظراتم نیست دوستان😐