امشب تولد یکی از دختر دوستانمون بود که فا*ل میگرفت و فهمیدیم موکل داره.حرفایی میزد کاملا دقیق و درست.هرکسی رو تو یه اتاق میبرد و بهش میگفت.
اومدیم خونه من خوابم نمیبرد ساعت حدود چهار پنج صبح که چشمام یکم رفت روی هم یکدفعه احساس کردم از عد این دنیا خارج شدم و روحم از بدنم درومد.انگار درون یه طوفان بودم.خانوما خواب نبود همه ی تینا زیر پتو در یک لحظه اتفاق افتاد.صدای یه موجود عجیبی رو بالای سرم میشنیدم.نمیفهمیدم چی میگفت ولی خیلی ترسناک بود.فقط توی ذهنم خدارو یاد کردم تا ازم دور بشه و از اون فضا در بیام…
دیگه خوابم نبرد چهار قل خوندم و چندتا سوره دیگه.
خانوما کسی تجربه اینجوری داشته ؟؟چیکار کنم خیلی ترسیدم؟؟؟