سلام من ۴ ساله ازدواج کردم رفتم تو پنجمین سال
همسرم مشروب میخورد همیشه تو نامزدی ولی در این حد نبود میگفتم نخور به حرفم گوش میکرد و نمیخورد و کمتر کرده بود امسال دیگه همش شده پنح شنبه ها میخوره
میخوره هم بهش نمیسازه یه وقتا طبق میلش رفتار نکنم باهم بحث میکنیم نمیدونم میفهمین حسم رو یا نه ولی حالم بد میشه وقتی میخوره و یه وقتایی میبینم مسته ازش زده میشم صبح که مستیش میپره یادم میره همه چی...شبا همش تصمیم میگیرم که جدا شم
ولی میگذره میبینم نمیشه نمیدونم میترسم از جدا شدن
میخوره یا میخوابه یا یه وقت یه چی بگم یه جوابی بهم بده و یکم بحث ولی فرداش میاد عذرخواهی ... نمیدونم موندم تو دوراهی هم دوست ندارم زندگی که واسش جون کندم خراب شه هم حاالتاشو میبینم اعصابم بهم میریزه سر درد و اینا..االان میگه من تحت فشارم هزارگاهی سیگارم میکشه میگه خسته شدم هرچی دوییدم به هیچی نمیرسم حق میدم بهش با حقوق ک میگیره ولی بازم حال بدشو میبینم اصلا حالم از خودم همه چی بهم میخوره