2777
2789
عنوان

بیاین از سوتیهای اولین روزا خونه داریتون بگین بخندیم..... 😂

| مشاهده متن کامل بحث + 5299 بازدید | 117 پست

من مجری غذا درست میکردم و دستپختمم خوب بود. عقد کرده بودم. خونه مادرشوهرم بودم. اونم برا کاری بیرون رفته بود. همسرم گفت یه چیزی بزار تا مامانم اینا بیان با هم بخوریم از ترس سوتی دادن غذا نزاشتم. 

امروز روز منه    

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

شوهر من کاچی خیلی دوست داره یه بار اومدم براش درست کنم تو عقد بعد آردش گلوله شد خیلی توش  نتونستم خوب درستش کنم.... بعد خلاصه خوردش گفتم چطوره؟ خوبه؟ گفت آره ولی ما توش گردو نمی‌زنیم او گلوله های آرو طفلی فکر کرده بود گردعه.... منم به رو خودم نیاوردم گفتم ما میزنیم با گردو خوشمزه تره😎😎😎😎

کاربری سوم...   
سلام عزیزم شما نویسنده هستید؟

اره عزیزم

یه صلوات مهمونم کن استخدامی قبول شم منم دعا گوی تو خواهم بود/ یه رمان  نوشتم هرکی خوند خیلی تعریف کرد گفتن از صفحه ۳۰ و ۴۰ ب بعد تا تموم نشد زمین نذاشتیم، حتی یه خانم ۴۵ ساله که اهل کتاب نبود گفت وقتی تمومش کردم ساعت۳ صبح بود و چشام سرخ شده بود و اما واقعا ارزششو داشت اسمش: رمان جادوی زمان مطمئن باش عاشقش میشی، اگه با نظرم موافق نیستی ریپ نکن، اخلاقم بشدت شبیه ایینه س، خوب باشی باهات خوبم بد باشی مث خودتم/ اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم/ امام زمان خودت به دادمون برس ک این دنیا به درد زندگی نمیخوره /مهربانی را بکار، بالای هر زمینی و زیر هر اسمانی... و اگر جای دانه های که کاشتی را فراموش کردی؛ روزی باران جایشان را به تو نشان خواهد داد؛ و تو نمیدانی کی و کجا ان را خواهی یافت اما بی شک کار نیک هرجا که کاشته شود؛ روزی به بار مینشیند :) متخصص کیک و گل اگه کسی سوالی درمورد گل و کیک داشت منو تگگ کنید اگه زیر سن قانونی هستین لطفا پستای منو ریپ نکنید ممنون

هیچ کس نمیتونه درک کنه مگر اینکه تو موقعیت من باشه بد بختی در خونه باز بود تو راه پله اکو شد صداش ...

منم نامرد بودم اونام همشون پسر 

ازم سر سفره در رفت زل زدم تو چشای شوهرم ببینم فهمیده با نه


 به روم نیاوردن بعدها شوهرم گفت آره سوتی دادی فهمیدیم ولی به روت نیاوردم 


مادرشوهرمم یکی ازش در رفت بمب بودا بمب 

امشب مراسم ختم بودم بعد خانومه زیاد صلوات فرستاد نزدیک یه ربع بیست دقیقه قشنگ سرویسمون کرد 

بعد اومدم به جاریم آروم گفتم وای اینم ول کن نیست دیدم همه زوم کردن رو من


 نگو بلند گفتم همه شنیدن اونقدر خجالت کشیدم 

من عقد بود بعد خونه پدر شوهرم سرگنجیشگی درست کردم من مادرشوهر ندارم فوت شده شوهرم وپدرشوهرم اون موقع بودن بعد گوشتای چره کردشون خیلی چرب بود به زور بهم چسبیدن خلاصه من غذا رو پختم رو گاز بود تاشوهرم از سر کار بیاد

بعد امد رفت سره قضا گفت این که آبش کم میخواست توی آبش نون تیلیت کنه بعد از سماور آب جوش برداشت نصف پارچ ریخت توش 

دیگه این گوشتا شل شدن همه وا رفتن شدن بریونی 🤣🤣🤣

یه خاطره ام ازخواهرم بگم

اولین قرمه سبزی که پخته بود سبزی هاش روسرخ نکرده بود ونمک هم کم‌زده بود 

بعد شوهرش امد خونه غذا رو که آورده بود گفت بود این چیه چرا مزه اش اینجوریه

خلاصه آجی ماهم گفت بود نمیخوای خوب نخور بشقاب هارو برده بود توآشپزخونه خوب اگه نمیخوای چرا ایراد میگیری 

بعد شوهرش بیچاره گفته بود نه بیار حالا طوری نیست میخوریم از گشنگی خورده بود

آجیم گربه رو دم‌حجله کشته بود😐😅😂😂

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792