من سی ساله شدم 
مجرد  
شاغل (تنها نکته مثبت زندگیم . البته شغلمم تعریف زیادی نداره)
تنها و بی انگیزه و افسرده 
زندگی باهام خوب تا نکرد . تا همین چند ماه پیش درگیر مشکلات خانوادگی بودم 
حالا چند ماهی هست که ظاهرا زندگیم روی روال افتاده . اما روحم خستس و دیگه حوصله هیچ چیزی رو ندارم . ترم ۴ کارشناسی هستم ولی فقط ۱۱ واحد رو تونستم پاس کنم . 
هیچ وقت فکر نمیکردم توی سی سالگیم همون شرایط ۱۸ سالگیم رو داشته باشم 
انگار توی تمام این سال ها دست و پای من بسته بود و نتونستم قدمی برای زندگیم بردارم