سلام من هفت سال هستش که ازدواج کردم و یک دختر پنج ساله دارم .از اوایل ازدواج سر موضوعات مختلف با شوهرم اختلاف داشتیم و اون بارها به من خیانت و بی احترامی کرده و بار ها کتکم زده و تهمت زده و حرف های زشت ولی من چون دوسش داشتم بخشیدمش . اخیرا شغلش داخل خونه هست وکلا هر روز فاز عوض میکنه و یک بار خوبه همه چیز عالیه یکدفعه میگه شک دارم بهت و اجازه نداری بری مادرت و اجازه نداری بری بیرون و تو گوشی مخفی داری و این مضخرفات.دیگه بعد هفت سال واقعا از رفتاراش خسته شدم از این دمدمی مزاج بودنش و تهمت ها و بی احترامی هایی که به من و خونوادم میکنه اخیرا انقدر تو خونه به من بی احترامی میکنه که دخترمم از باباش یاد گرفته و به من حرف های زشت میزنه جلوی باباش و جفتشون من رو مسخره میکنن .تا اعتراض میکنم میگه برو هری برو غیرت نداری که نمیری من هم دیشب بچرو برداشتم امدم خونه مادرم