سلام بچه ها من یه زن داداش دارم عتیقه اس ابرو واسه ما نذاشته همه اقوام ازش بدش میان ولی به خاطر داداشم احترامشو داریم ولی به زور تحمل میکنیمش...
خب شرایطش این بود که اینا تو شهرستان شبیه روستا بودن داداشم گفت بریم خواستگاری مخالفت نکردیم رفتیم من فقط حقیقتو میگم لباس نداشت روز اول یعنی لباس نمیخریدن واسش خودش رفته بود خیاطی میدوخت وضع زندگیشونم خوب نبود سر زمین ها کشاورزی میرفت کار میکرد بعد ازدواج با داداشم اومدن شهر واسه زندگی واااایییی الان یه کارایی میکنه بگم مختون سوت میکشه صبر کنین تا بگم...