وقتی ک دیگه دلم،عشق نمیخواد چقدر خوب و ارومم.چقدر خوبه ک دیگه تمام فکر و ذکرم ،خودم هستم نه یه نفر دیگه. دیگه شخصی نیست که همیشه دعا کنم ک بهم برسیم.دیگه شخصی نیست ک همیشه چهرشو تصور کنم و هر وقت ک دلم براش تنگ شه،گریه کنم.دیگه شخصی نیست ک نگران از دست دادنش باشم و همیشه از خداوند بخوام ما رو از هم جدا نکنه. چقدر خوبه بی کسی.چقدر خوبه تنهایی .چقدر خوبه ک ب این تنهایی عادت کردی و چقدر خوبه کنار اومدن با این حقیقت ک شاید من لایق هیچ عشقی نیستم.اره لایق هیچ عشقی نیستم ک هر بار ب نحوی،منو،عشقمو ،ب بدترین نحو ممکن،پس زدن.چقدر خوبه ک دیگه دلم ،هیچ عشقی نمیخواد.من ب قلبم و
احساسم مدیون
لااااایک نکن مهربون... یه روز یه نفر وارد زندگیم میشه که خیلی پاک و زلال مثل آب چشمه. تا حالا شنیدی صدای چشمه رو ؟ کنار دریا، قدم زدی؟ نسیم خنک رو توی گرما ، حس کردی؟ توی هوای سرد، شیر گرم خوردی؟ به شبای برفی زمستون، نگاه کردی؟ اهنگ مورد علاقت،که اسمشو نمیدونستی، پیدا کردی؟ امیدوارم یه روز برفی، یه نفر بیاد ، در خونه رو بزنه، بگه من اومدم، و اونقدرررر محکم بغلم کنه که تکه های شکسته ی قلبم، سر جاش قرار بگیره.حس کنم خودمو پیدا کردم . یه نفر که جبران می کنه تمام سالها و روزایی که از دیگران تمنای محبت داشتم. یه نفر که معجزه زیبای الهی از طرف خدای مهربونم باشه ، یه فرشته ی نجات که وقتی می خوابه،خواب رو از چشمام میگیره و محو نگاه قشنگش میشم.حرف که میزنه، بهترین شنونده میشم.وقتی به حرفام گوش میده، قشنگترین حرفا رو میگم. و وقتی کنارم نیست، منتظر اومدنش میشم.دلم میخواد باشی تا زندگی کنم و هر لحظه بگم : خدایا شکرت ، من عاشق زندگی هستم