سلام دوستان
قرار بود بریم گردش دوسه تا ماشین بودیم تو یکی از ماشینا برادر نامزدم و خانومش بودن با مادر نامزدم
تو ماشین دومی هم یکی دیگ از برادر نامزدم و خانومش و بچه هاش
توی ماشین ما دخترای برادر نامزدم و دختر عموم و منو نامزدم بودیم
من فکر گردم جلو قراره پسر برادر نامزدم بشینه برا همین رفتم عقب نشستم دختر برادر نامزدم هنوز نیومده بود سوار بشه برادر نامزدم نزاشت پسرش بیاد جلو سوار بشه گفت سارا(اسم من) باید جلو بشینه خلاصه ک پسرش سوار نشد نامزدم گفت به فاطمه(دختر برادرش) بگو بیاد جلو بشینه که برادرش گفت نه سارا بشینه من گفتم ایرادی نداره
بچه ها من خیلی ناراحت شدم ازاین رفتار نامزدم توی جمع انگاری کنف شدم دوست داشتم گریه کنم
شما بودین چ رفتاری نشون میدادین