بچه که بودم همش فوش و کتک از دستش فرار کردم ازدواج کردم شوهرمم خیانتکار بعد باز برگشتم گفتن برو بشین زندگی کن تا این که شوهرم دیگه درو روم قفل میکرد و میرفت منم خودکشی کردم بعد خانوادم راضی شدن مدا شم الان میاد میگه دوست دارم دخترم و اینا حالم از حرفاش بهم میخوره یعنی حتما باید از مرگ برمیگشتم که محبت کنن یا بفهمن منم آدمم
تا دیروز میرفتم خونه اش لباس کهنه های مردم رو میداد میگفت ببر تن بچه هات کن همش از ترسم ساکت میسدم که بی احترامی نشه اما الان که از مرگ برگشتم اصلا نمیترسم دیگه نمزارم بهم زور بگن از این محبت های ساختگی و ترحم آمیزشون که دیگه خیلی خیلی متنفرم
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
شما تقصیری نداریا... مشکل از تربیتتون هست پدر مادر خشن بچه های با بیماری های روانی و ذهنی بار میارن ...
اره خیلی عصبی بود همیشه کتک کی بچه خودشو با چاقو میزنه ولی اون زد نه یه بار ده ها بار از قران و نماز متنفرم چون ۸ سالم بود با چاقو منو زخمی میکرد تا قران حفظ کنم و اگه یه کلمه اشتباه میگفتم خونی و مالی میکرد منو الان داداشم بیمارستان روانی بستریه منم بهم گفتن یا خودم برم روانپزشک یا اگه خودکشی کنم بگدوباره میبرنم ازشون متنفرم
هیشکی اندازع من از مامانش کتک نخورده فک کنم ، بی دلیل میزد ، موقع ازدواجم دستمو بوسید گف تروخدا منو ...
مامان من منو با چاقو میزد اونم بهاطریکه قران حفظ کنم اونم وقتی یه الف بچه بودم یه روز نبود کتک نخوریم همشم الکی میزد یه میچ عینکم تو مدرسه افتاد ببینی چه جوری پیشونیمو کوبوند به زمین سرمو شکست دوروز تو کوچه خوابیدم پسر همسایمون میخاست منو بکشه خونه شون تجاوز کته بهم کی اینکارارو میکنه اخه یه روانی تمام عیار یبار بنزین ریخت رومنو داداشم توی حموم شیر اب رو هم باز کرد بعد فندک زد تا خواستیم اتیش بگیریم خودشم ترسید انداختمون زیر شیر آب خدا ازش نگذره هیچ وقت