تصمیمموگرفتم واقعا دیگه ادامه زندگی برام سخت شده خدامیدونه فقط بخاطربچه هاموندم و نداشتن پشتیبان ولی هرچه بادا باد...مرگ ی بارشیون ی بار.میخوام برم مهرموبزارم اجرا یواشکی بعد برم ازین خونه و بعد درخواست طلاق،ولی نمیدونم مراحلشو
خونه مامان بابامم جایی ندارم ولی بزور خودمو بهشون تحمیل میکنم بزار تحملم کنن حاضرم کلی سختی ب جون بخرم فقط ازدست این روانی حیوون راحت شم، میترسم از واکنش شوهرم چون ی روانی هرکاری ازدستش برمیاد
محتاج دعاهاتونم🙏
عزیزم درخواست دوستیمو قبول کن
کاش بتونی با یه حقوق دان یا وکیل صحبت کنی نباید بی گدار به آب بزنی
بچه داری؟
شاغلی؟
چیکارمیکنه شوهرت؟
حداقل بمون برای خودت مال و اموال جمع کن بعد برو اینجوری دست خالی کجا میخوای بری اونم تویی که پشتیبان نداری باور کن اون جهنم با این جهنم هیچ فرقی برات نداره
ایرادی نداره قطعا شوهرت نمیتونه از پسشون بر بیاد چه بسا بتونی حضانتشونم بگیری
بعدشم پسرت با پدر و مادر جدا بزرگ شه خیلییی بهتره تا اینکه هرروز ببینه مامانش چه زجری داره میکشه و هزاران آسیب روانی بهش وارد میشه
بعدشم تو قطعا میخوای پسرت مستقل و قوی و از نظر روانی سالم بزرگ شه پس در وهله اول باید ببینه که مادری داره که علی رغم همه جور سختی واسه رها شدنش و آزادیش تلاش کرد
عمیقا واست دعا میکنم همه چی واست آسون پیش بره
