رفتم کار ورزی برا تکمیل و گرفتن دیپلم
آقاهه آشنا بود،دفتر فنی داشت،تقریبا معروف بود واس خودش و مهم
گفت نه من کارورز نمیخام و نمیتونم قبول کنم
فرداش زنگ زد بیا
به همین نام و نشون شش ماه پیشش کار کردم،اون وسطا یه رفیقاش خیلی میومد اونجا،شک کرده بودم،میومد یه گوشه وامیستاد زل میزد مظوم به من😶
بماند که چقدر خرابکاری زیر چشم همون آدم کردم😝
یه بار اومدم خم شم رو زمین،خوردم رو جای برگه چاپگر بزرگه یه صدای عجیبی داد و شکست🤣🤣🤣
عاشق نگاه ها و رفتارهای با حجب و حیا و حس و حالش شدم
تهش فهمیدم این همون خاستگار دو ساله پیشه که قبلا جای دیگه کار میکردم عین الان همش میومد خرید،با دوستم بحث سر این بود که برای ازدواج از چه آدمی خوشت میاد،این اومد تو مغازه😐😎
گفتم یه آدم دقیقا مثه این🙃
خیلی با کلاس رفتار میکرد،لا مصب خیلیم جذاب بود
دیگه بالاخره مبارکم باشه🤣😍