متاسفانه خانوادم مخالف شدیدن با ازدواج منو عشقم چون وضع مالیه ما متوسط رو به بالا ولی اونا پایینه از قیافش ایراد میگیره و... خلاصه مخالفن خودش زنگ زده مامانم گفته بود باباش میگه نه اونم گفته بود شما بهش بگو باهدش صحبت کن مامانمم قبول کرده بود ولی همش میگفته نه برو دنبال یکی دیگه بدرد نمیخوره گندم عشقمم گفته تمام زندگیم گندمه یکی دیگرو میخوام چیکار خلاصه تموم شد رفت این بحث بنا به دلایلی گفتم فعلا زنگ نزنه بعد حدود 40 روز پیش من به مامانم گفتم دوسش دارمو میخامش به غیر اون کسیو نمیخام مخالفت شدید کرد اخر هفته خونه نیست میخوام بهش پیام بدم باز به نظرتون چیا بگم بهش که قانع بشه تروخدا کمک کنید 🥺🥲
بگو جنم داره باعرضه است تلاش میکنه به خیلی چیزا میرسه
مهم اخلاقه
مگه شماها قدیم از روز اول صاحب همه چی بودید؟
عزیزم عشق و عاشقی تموم بشه دیگه زندگی و واقعیاتش میاد جلو
بنظرم حرف خاوواده اتو گوش بده
نه که عشقتو فراموش کنی
ولی بزار چندوقت بگذره
تا یکم از تب و تاب بیفتی
چند سالته؟
بهتره کمی هم روحرفای مادر و پدرت فکر کنی.. فقط با چند احساسات تصمیم نگیر.
رو خانوادش خیلی حساس باش
شغلش چیه؟ درآمدش؟
اینا واقعیتهای زندگی هستن که چند وقت بعد از ازدواج خووووب خودشون رو نشون میدن.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
10 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
