من ده سال ازدواج کردم و خداوند دو تا دسته گل بهم داده شوهرمم مثل اکثر اقایون گاهی خوب و گاهی بد روزی هم ک ازدواج کردیم یه هزاری نداشت با هم کار کردیم و خونه خریدم و نصف نصف زدیم ب ناممون و ماشین خریدیم زد ب نامم .پنهون کاری بزرگ نداره گاهی ریز میپیچونه ولی من ب روم نمیارم.من ی سرمایه گذاری کردم همسرم گفت نه من گفتم اره با اینکه پول جفتمون بود مخالفت نکرد و متاسفانه ورشکست مالی شدیم همسرم ی بارم نگفت و نزد تو سرم منم طی این سالها مقداری پس انداز کردم و ب همسرم نگفتم حتی وقتی دستش تنگ بود نگفتم امشب بهش گفتم من اینقدر پس انداز دارم ک ن مال منه ن تو مال بچه هاست.
گفت خوشحالم ک پس انداز داری با این فرمون برو جلو ....
قربونت برم مهربون . حرفم اینکه کار اشتباهی کردم ب همسرم اطلاع دادم ؟ نباید میگفتم؟
خدانکنه😘 نه بنظر من الان دیگه نگران اون پول نباش چون گفتی برای بچه هامونه همسرت هیچوقت سمتش نمیره و متوجه شده شما توی شرایط سخت پس انداز کردین خیلی باارزشه
دیگه درموردش صحبت نکن پیشش و ب همین رویه ادامه بده
مامانم از اینکارا میکنه....پیش بابام نگفته!
پیش من گفت ک خدانکرده یوقت اگ اتفاقی افتاد یکی باید بدونه دیگه
قسمتی از سخن های کوروش کبیر:بودن با کسی که دوستش نداری و نبودن با کسی که دوستش داری همش رنج و عذاب است.پس اگر همچون مثل خود نیافتی مثل خدا تنها باش.واگر یافتی او را چنان حافظ باش که گویا جزوی از وجود توست.
اشکالی نداره. بنظرم همینکه یبار گفتی ک بدونه کافیه. دیگه درموردش صحبت نکن پیشش و ب همین رویه ادامه ...
اخه من بچه هام کوچیکن بعد گفتم اگه یه اتفاقی برای من افتاد شوهرم بدونه.
البته شوهرم اصلا پنهان کاری مالی نمیکنه.
من بگم اینقدر بهم بده داشته باشه میده نداشته باشه ک هیچ خسیس نیست خونه هم خرید نصفشو زد ب نام من ماشینم کامل زد ب نامم .نمیخام ب چشم چیزی ببینه اون پولو