2777
2789

من یه خواهر خیلی مهربونی دارم بطوری که در مهربونی ودلسوزی زبانزده تو فامیل،ولی هر وقت میاد تو خونه امون یا مریض میشیم یا دعوایی شدیدی تو خونه ام میشه. ومن سعی میکردم ازش دوری کنم تا اینکه باردار شدم وتا هفت ماهگی هیچ مشکلی نداشتم ولی از هفت ماهگی به بعد، به خاطر این که کمک حالم باشه خیلی بهم سر میزد ومشکلاتم از همونجا شروع شد بطوری که سه ماه اخر را با استرس واظطراب وبیماری سپری کردم،تا اینکه زمان زایمانم ،چون مامانم نمی تونست همراهم باشه، خواهرم همراهم بود که بعد از زایمان هم مریض شدم و دوباره یه ماه بعد سزارین رفتم زیر تیغ جراحی ومجبور شدم بچه اما بزار م پیش خواهرم،بعد دوباره داشتم میرفت  پیش دکتر که بخیه هاما بکشه ،تصادف کردیم وسرم خورد به شیشه وحواس بینایی وشنواییم ضعیف شد ودچار افسردگی شدم وهر روز یه اتفاق میفتاد،تا اینکه کمی حضورش کم رنگ تر شد تو زندگیم وباعث شد اوضاع من بهتر بشه ولی بازم هم هر موقعه  میومد خونهامون یا بچه ام مریض میشد طوری که بچه ام دیگه نه شیر خودما خورد نه شیر خشک،وکلی مشکلات برام پیش اومد،و احساس کردم که به حضور خواهرم تو زندگیم مربوطه،و سعی کردمن ازش فاصله بگیرم،تا حدود زیادی تاًثیر داشت،طوری ازش میترسم که وقتی زنگ میزنه حتی نگرانم که اتفاقی نیوفته،واسه همین همش دارم ازش دوری میکنم،بعضی مواقع خیلی دلم براش تنگ میشه ویا دوس دارم برم ببینمش ویا بیاد خونمون ولی واقعا خیلی میترسم از عواقبش،حالا امروز زنگ زد گفت حالا که دیگه خرت از پل گذشت یادی از من نمیکنی،در صورتی که نمیتونم بهش بگم وقتی بهم نزدیک میشی به حد نابودی میرم،هر کاری هم کردم مثلا اسفند دود کردم،ان یکاد وچهار قل ولی فایده نداره،ایا کسی مثل من هست وباید چکار کنم،چون خواهرما دوست دارم،تورا خدا کسی اگه راه حلی داره بگه،مممنون،ببخشید طولانی شد

خانم منظورت اینه خواهرت کار اشتباهی نمیکنه کمکت ام میکنه ولی فکر میکنی چشمت میکنه؟؟  نمیشه که هم ازش کمک بگیری هم چشم ندیدنش را داشته باشی، برو پول از جیب بده یکی بیاد کمکت کنه، اون وقت حالت جا مياد به خواهرت پيله نمیکنی که چشت کرده تصادف کردی

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بخدا خودمم برام عجیبه

عجیبه چون این فکر و خیالات توه، خرافاتی هستی عزیزم ، از کی اينطوري شدي از قبل زایمانت هم اينجور فکر میکردی؟؟  اوکی نیستی کمک نگیر اضطرابم نداشته باش، 

عجیبه چون این فکر و خیالات توه، خرافاتی هستی عزیزم ، از کی اينطوري شدي از قبل زایمانت هم اينجور فکر ...

اره قبل بارداری هم همین طور بود،وقتی میومد خونمون یه اتفاقی میوفتاد،

عجیبه چون این فکر و خیالات توه، خرافاتی هستی عزیزم ، از کی اينطوري شدي از قبل زایمانت هم اينجور فکر ...

واقعا دیگه کمک شا نمیخام،چون خیلی برام گرون تموم میشه به قیمت سلامت جسم وروحم

خوب کم نگیر ، بگو مرسي خودم میتونم

ازش کمک نمی خام ،دلم براش تنگ میشه دوس دارم بیاد خونمون یا من برم بببنمش ولی میترسم گفتم کسی اینطوری بوده   یا را ه حلی که بتونم بدون بوجود اومدن مشکلی با خواهرم رفت وامد کنم چون خیلی دوسشش دارم

ازش کمک نمی خام ،دلم براش تنگ میشه دوس دارم بیاد خونمون یا من برم بببنمش ولی میترسم گفتم کسی اینطوری ...

به نظر من خرافات هست، باید از ارتباط دادن موضوعاتی که ربطی بهم ندارن دست برداری، اگر دوست داری باهاش معاشرت کنی این فکرها تمام کن، یا یه مدت کمتر باهاش معاشرت کن ، محترمانه لازم نیست حرفی بزني که ناراحتش کنی ، 

به نظر من خرافات هست، باید از ارتباط دادن موضوعاتی که ربطی بهم ندارن دست برداری، اگر دوست داری باهاش ...

هیچوقت حرفی نمیزنم که ناراحت بشه،معاشرتم کم کردم ولی دلتنگشش میشم خیلی

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز