خانوادگی ساکت و کم حرفیم ، بچه منو داداشم همسنن ۱۴ ماهشونه بچه اون سه ماهه راه افتاده بچه من نمیتونه بایسته حتی بعد خواهرشوهر گفت بچه اون مث زنداشته مث داداشت پخمه نشده اون یکی خواهرشوهرم گفت بچه توم مث خودته پخمه... انقدی بد گف نتونستم هیچی بگم زود پاشدم با اخم رفتم تا اخر شب خونمونن ازون وقتی باهاش حرفی نزدم .. دارم اتیش میگیرم شوهرمم خودشو ب کری زد