اوکی گواهی بکارت میدیم به شرط اینکه خود مرد هم بره گواهی بگیر
وقتي همه زندگيت ميشه يه دختر .......٥سال عمرمو گذاشتم پاش .من ميدونم با يكي ديگه س.ميدونم اون منو لو داده .ميدونم اون لو داده. ميدونم منو ديگه نميخواد ،ولي من الان دلم پر ميكشه واسه اينكه يه بار ديگه ببينمش.ديالوگ متري شيش و نيم insta:Yasivoroojak
ادم باید احمق باشه که حتی در این مورد بخواددد نظر بددده بگه خووووبه یا نفعش فلانه
چه برسه گرفتنش
چرا جملات سطحیتان را با «ما مردها با ما زنها»شروع میکنید؟لطفا کژی،کمبود های عاطفی و ایراداتتان را به پای کل جمعیت زنان یا مردان ننویسید.مثلا بگویید من زیاد دروغ میگویم نگویید ما مردها نمیتوانیم راست خیلی چیزها را بگوییم.یا بگویید من بداخلاقم نگویید ما زنها تمام پاییز خلقمان تنگ است...
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
مهریه رو وقتی میشه تعیین نکرد که قوانین خانواده به نفع زنان نوشته بشه
تو مملکتی که همیشه حق با مرده زن تنها اهرم فشارش مهریهست
من مادریام که روزی خونهاش از صدای بچههاش گرم بود، اما حالا بدون حضور دائمیشون زندگی میکنه.از همسر اولم جدا شدم، حالا در کنار همسر جدیدم مسیر تازهای رو شروع کردم…بچههام رو میبینم، از دیدنشون محروم نیستم— اما درد من، فقط ندیدن نیست…درد من اینه که نمیتونم هر روز، هر لحظه، مادری کنم همونجوری که دلم میخواد.مادری، فقط به اسم و دیدار نیست… به لمس لحظهلحظههاست.و من هنوز مامانم، با تمام جانم.لطفاً اگه داستان زندگیمو کامل نمیدونید، با قضاوت یا نگاه سنگین، زخم تازه نزنید.گاهی یه مادر، بچههاش رو داره… اما هنوز دلش واسه مادری کردن تنگه:)
خیلی از مردا غلط می کنن،،هر وقت اومدن حق و حقوق زن رو قانونی و با کمال میل تو عقد نامه بهش دادن بعد بیان بگن مهریه نخواین.
گواهی بکارت هم مسخره اس،،توهین به شعور طرفه.
هر چی بیش تر می گذره،بیش تر به این شعر می رسم که می گه:غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد....//خدا گر پرده بردارد ز روی کارِ آدم ها....چه شادی ها خورد بر هم....چا بازی ها شود رسوا....یکی خندد ز آبادی....یکی گرید ز بر بادی....یکی از جان کند شادی....یکی از دل کند غوغا....چه کاذب ها شود صادق....چه صادق ها شود کاذب....چه عابد ها شود فاسق....چه فاسق ها شود عابد....چه زشتی ها شود رنگین....چه تلخی ها شود شیرین....چه بالا ها رود پایین....عجب صبری خدا دارد که پرده بر نمی دارد!! //سر بر شانه ی خدا بگذار،تا قصه ی عشق را چنان زیبا بخواند که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت،به رقص درآیی،قصه ی عشق،انسان بودن ما ست!!//