چهار پنج سالم بود ..به مامانم گفتم داداش میخوام
گفت برو پیش مغازه فلانی..(بغل خونمون بود) بگیر
گفت تورو هم از اونجا خریدیم .
بعد من برداشتم رفتم اسم طرف آقا رضا میگفتن بهش
من میگفتم امام رضا
رفتم مغازه گفتم امام رضا یه نی نی بهم بده🤣چسبیده بودم به در مغازه ول نمیکردم .. کلی گریه و زاری کردم 😂 اخرم نی نی گیرم نیومد