مشکل همین هست که نامزد من یه خونه داره با شهر پنج دقیقه فاصله س و خانواده ام نمیذارن برم اونجا باهاش ...
فقط وفقط ازدواج کن و گوشهات رو ببند.کرو کور ولال باش بعد ازدواجت.قید این خانواده رو بزن.جز همسرت کسی رو نبین.و پاتوکن تویه کفش که باید باهاش ازدواج کنم. و گرنه بااین اوصافی ک میگی سالها موندگاری.ب پدرومادربزرگ چ ربطی داره.یاجوابشون بده بزاربفهمن بزرگ شدی.یا باسکوت مسیرت ادامه بده.خوبه حالا پنج دقه فاصلس.من با خانوادم سه ساعت فاصله دارم.هرچند کلا قیدشون زدم
وقتی میگن به مادرت حقوق بده دلم میخواد سرمو بکوبم به دیوار آخه مگه من کارخونه ی پولسازی دارم ...
جواب نده سکوت کن..عصبانی هن نش.انقد ازین ماجراها دیدم. باورت میشه.کیه که دلش واسه خانوادش تنگ نشه.کیه که سالها حرف نزنه و حتی وقتاییم که یادشون میفته کارهای بدی ک براش کردن و زخم زبونهاشون یادش بیفته و حتی یه زنگ هم نزنه جویای احوالشون بشه.شش سال ازدواج کردم کوچکترین حمایت معنوی یا مادی بهم نکردن.انقدررررررر سختی کشیدم.مریض شدم.ببمارستان رفتم.اصن انگارک من مرده ام.انقدربراشون دلتنگ میشدم وگریه میکردم .....کو کجا رفت اون من سابق؟!همشون خودشون کردن.خودشون ب این روزم درآوردن.سنگم کردن.سنگ.میفهمی چی میگم؟!
اره کاملا میفهمم درکت می کنم باز خوبه ازشون دور شدی یه کم راحت تر شدی و دیگه به پذیرش رسیدی
منو توحسرت ارزوهام گزاشتن. ولی واسه خواهرام عروسی گرفتن.خبرش اومدبگوشم رسید.نه من و نه همسرم حتی واسه عروسی هم دعوت نکردن....میگم خدایا شکرت.فقط همین....اون دنیا هم هست.....
عزیزم منم دقیقا همه چیزو خودم خریدم، حتی هدیه پاگشا داماد بعد از عقد، کت و شلوار، هممممممه چیز، الانم بعد عروسی دارم کلی قسط میدم ولی اصلا ناراحت نیستم، پدرم دستش تنگ بود، برام زحمت کشیدن و بزرگم کردن و دوستم دارن، باید یه فرقی بین دختر شاغل و خونه دارشون باشه دیگه، من که خوشحالم باری رو دوششون نذاشتم
تازه برای عقد و عروسی هم طلا خریدم تو جمع بهم هدیه دادن
ا وای .... عزیزم ناراحت شدم برات خوبه که همسرت حمایتت می کنه
منطورم ازگفتن این حرفا اینه که حتی پدرومادرهاهم بعضی وقتا چشم ندارن پیشرفت و زندگی بچشون ببینن.با شناخت کمی ک از خانوادت پیدا کردم مث همیم.پس باید انتخابت بکنی و مسیرت عوض کنی.تا ببینن که بدون اون هاهم میتونی زندگی کنی.چ خوبه که حامی باشن همه خانواده ها.....
حالا اون شانس آورده ولی الان پسرا همینطوری هم نمیتونن ازدواج کنن کلی دختر هست بخوان برم باهاش ...
عزیزم الان اکثر فامیل ما همه عروس شدن جهاز اکثرا با داماد ...من هرور بیشتر از قبل پشیمونم با مردی ازدواج کردم که بخاطر جهیزیه و پول بابام و حقوقم باهام ازدواج کرد ...بازم خود دانی عزیزم
کاش آدم ها مثل زنبور عسل بعد از هر نیش زدن میمردن 💔 👈👈👈👈👈👈👈لایک نکنید 👉👉👉👉👉👉👍👈👈👈👈👈👈درخواست دوستی قبول نمیکنم👉👉👉👉 اگه امضام خوندی 👈👈👈میشه دعا کنید تو دلیم پسر باشه و سالم آخه وقتی فهمیدم باردارم که بابام به آغوش خدا رفت 😔 میخام اسم بابام روش بزارم 😭خدایا روح بابام در آرامش باشه 🙏😭 اگه دوست داشتید براش صلوات بفرستید ممنون میشم 🌷
عزیزم منم دقیقا همه چیزو خودم خریدم، حتی هدیه پاگشا داماد بعد از عقد، کت و شلوار، هممممممه چیز، الان ...
خواهر منم همینکاروکرد.بااین تفاوت که اون عزیزترشد.و من چون شاغل نبودم و کارهای خونه رو میکردم بعدازدواجم فدق زمین تااسمان گذاشتن و کلا هیج جا منو ندیدن و نادیده گرفتن و تمام این نادیده گرفتنها رو خانواده همسرم مخصوصا مادرش به روم آرود و توهین کرد بهم.و تمامش خانوادم مقصر بودن.نباید فرق گذاشت.اصن بنظرم پدر عروس جهاز داد که خب داده.نداد بنظرم یه قرونم خرج کنی ازجیبت که عزیزبشی کارخوبی نیس.هرچند میگم خدا آدم ببینه.پدر یاهرکس دیگه موقتیه.کلا ازهرچی پدرومادر اینطوری بدم میاد