2777
2789
عنوان

خیانت بابام با زن همسایه

6079 بازدید | 122 پست

بچه‌ها قبلاً قوی شک کرده بودیم امروز نود و نه درصد مطمئن شدیم چیکار کنیم؟

مامانم‌ میگه به پدربزرگ مامان‌بزرگم بگه یا بره به مادره زنیکه‌ی هرزه بگه یا بره به برادرشوهر‌ش بگه که زن داداش جنده‌اش( البته طلاق گرفته و توی خونه‌ی برادرشوهر)‌ زندگی می‌کنه.

بچه‌ها تازه دانشگاه قبول شده بودم و خیلی خوشحال بودیم که از دماغم‌ در اومد خیلی ناراحتم‌.

شرایط طلاق هم مامانم نداره.. 

الان هم با بابام دعوا کردن.

لطفاً راهنمایی کنید.

خیلی خسته‌ام. دلم می‌خواد بخوابم و بیدار نشم.

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چه جوری مچشو گرفتی

یه دختر قوی و شاد... عاشق کتاب...تومرا جان و جهانی😍خوش اومدی به زندگیم محمدرضای عزیزم.. شبی که شدی تمام وجودم ..صبحش قشنگ ترین  نور تابید به زندگیم💖اگه تو تاپیکی کامنت میذارم ..صرفا بخاطر استارتره...لطف کن ریپلای نکن منو ..دوست عزیز ..جوابی به ریپ زدنت نمیدم...خو ضایع میشی  سعی کن بیشتر مراقب شخصیتت باشی..سکوت بالاترین مرحله ی پختگیه👉❤و سخت ترین قسمت زندگی اونجاست که وابسته بشی و کاری از دستت برنیاد و مجبور شی از دور نگاهش کنی
چطور طلاق گرفته تو خونه برادرشوهر زندگی می کنه چقد عجیبه

دوتا بچه‌داره برادرشوهره‌ هم گفته تو بچه‌ها رو نگه دار بمون خونه‌ی من.

ولی زن برادرشوهره‌ مریض فکر کنم با اون هم رابطه داشته باشه.

واقعاً خرابه.

چطور متوجه شدید در چه حدیه؟

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792